May 8, 2007

از حوزه حقوق بشر - سمینار نقض بی پایان حقوق بشر در ایران

شماره صد و سوم، جمعه چهاردهم ارديبهشت ماه ١٣۸٦
محمد تهوری- واشنگتن پریزم
"چه باید کرد؟" این پرسش روز جمعه ٢۷ آوریل (۷ اردیبهشت) از سوی "دکتر استیو مارک" از اساتید و اعضای "کمیته حقوق بشر دانشگاه هاروارد" آمریکا، در سمیناری مطرح شد که در همین دانشگاه برگزار گردید.
پرسش مذکور پس از ٣ ساعت بحث و تبادل نظر پیرامون نقض حقوق بشر در ایران، عنوان شد. سوألی که سالهاست پس از هر نشست و گفتگویی در مورد وضعیت این حقوق در ایران مطرح می شود، ولی پاسخی در خور نمی یابد.
تعدادی از نمایندگان نهادهای بین المللی و سازمان های جهانی غیر دولتی فعال در زمینه حقوق بشر نیز، در این سمینار حضور داشتند. بنابراین، این استاد در واقع با طرح چنین پرسشی بیش از پیش نهادها و سازمان های مذکور را متوجه این نکته ساخت، که وقت آن رسیده تا برای پایان دادن به نقض حقوق بشر در ایران، اقدامی جمعی صورت گیرد.




مهر انگیز کار (سمت چپ): "هر حرکت زنان، ضدیت با
اسلام تعبیر می شود."




نسخه آماده این استاد دانشگاه، توسل به کنوانسیون های بین المللی و اتحادیه ها و سازمانهای جهانی بود، که ایران به آنها ملحق شده است. او از این که ایران به شماری از کنوانسیون های بین المللی ملحق شده، به نیکی یاد کرد و گفت که این کنوانسیون ها از ضمانت اجرایی خوبی برای توقف نقض حقوق بشر برخوردارند.
وی از کنوانسیون منع شکنجه، کنوانسیون حقوق کودکان، کنوانسیون منع تبعیض آموزشی، اتحادیه بین المللی کارگران و ... به عنوان مجامعی نام برد، که ایران الحاق به آنها را امضاء کرده است. او گفت با طرح موارد نقض حقوق بشر در این مجامع، می توان از توانایی بالقوه آنها برای جلوگیری از تکرار نقض حقوق بشر در ایران استفاده کرد.
او در عین حال گفت که افکار عمومی آمریکا به دریافت اخبار و تحلیل های بیشتر و واقعی نسبت به مسایل ایران، نیاز دارد. (چرا که در این صورت) سیاست خارجی امریکا مکلف می شود ضمن پیگیری مساله حقوق بشر در ایران، به گونه ای در مورد این کشورتصمیم گیری کند که اقداماتش به پیشرفت حقوق بشر در آن لطمه نزند.
وی حمایت سازمان های بین المللی از جنبش های اجتماعی در ایران را، راه دیگری برای پیگیری و احیای حقوق بشردر این کشور برشمرد. او خاطر نشان کرد که به رغم محدودیت های بسیار، ویژگی های مثبتی در ایران وجود دارد. ویژگی هایی که می توان با استفاده صحیح از آنها، به پیشبرد حقوق بشر کمک کرد.
مارک از حداقل امکان برای انتقال اخبار و تحلیل ها از طریق وبلاگ ها و تارنماها به داخل ایران، حداقلی از تعهد رسمی به مساله حقوق بشر از سوی حاکمیت، جامعه مدنی درگیر با مساله حقوق بشر -از جمله تشکل های کارگری، دانشجویی و زنان-، وجود برخی اصول مثبت در قانون اساسی، و عضویت ایران در برخی از کنوانسیون های بین المللی، به عنوان نقاط مثبت در ایران یاد کرد.
وی درعین حال از تلفیق دین و سیاست، محدود بودن دایره امنیت ملی -به طوری که هر اقدامی مخل امنیت ملی تشخیص داده می شود-، و موارد مشابه در سیستم قضایی به عنوان برخی از نکات منفی یاد کرد. او ابراز امیدواری کرد که با تبلیغ و ترویج تفسیری از اسلام منطبق با حقوق بشر و دمکراسی، بتوان به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران کمک کرد.
به گفته استیو مارک تمرکز روی حق انتشار آزاد مطالب و دیدگاه ها، سازگاری اسلام و حقوق بشر، و برخورداری از ضمانت اجرایی کنوانسیون های بین المللی، راه مناسبی برای پیشبرد دمکراسی در ایران است.

کمک وزارت خارجه امریکا، هدیه به دستگاه های امنیتی ایران برای برخورد با فعالان جامعه مدنی

در این سمینار که به ابتکار "دانشکده جان اف کندی" دانشگاه هاروارد برگزار شد، نمایندگان برخی از سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر نیز، به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران پرداختند.
"هادی قائمی" نماینده "سازمان دیده بان حقوق بشر" در این نشست بود. وی از نسبت دادن اتهام جاسوسی به فعالان جامعه مدنی ایران، انتقاد کرد. او گفت که عادی سازی رابطه ایران و آمریکا، می تواند به روند فشار به فعالان جامعه مدنی ایران به اتهام جاسوسی برای دشمن پایان دهد.


هوشنگ شهابی (نفر میانی): "سنی ها با ۷ تا ١٤ میلیون
نفر جمعیت و به عنوان بزرگترین اقلیت مذهبی در ایران، هنوز به عنوان شهروند
درجه دو محسوب می شوند."



وی عملکرد وزارت خارجه امریکا در اعلام اعطای کمک مالی به سازمان های غیر دولتی ایران را، هدیه امریکا به دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی برای برخورد با فعالان جنبش های اجتماعی ایران دانست.
پیکان انتقاد دیگر قائمی، متوجه تنش هسته ای ایران و غرب بود. او گفت مساله فعالیت های هسته ای ایران آنقدر پررنگ شده، که دیگر نمی توان پیرامون مسائل دیگر سخن گفت. این در حالی است که جنبش های اجتماعی ایران، فعالانه کار خود را دنبال می کنند.
او از جنبش زنان، حقوق دانان، کارگران، معلمان و دانشجویان به عنوان حرکت های پویا و فعال ایران نام برد، و گفت فشارها و تهدیدات دولت احمدی نژاد به انفعال ایرانیان منجر نشده و آنها با وجود فشارها به فعالیت ادامه می دهند.
وی به جنبش زنان به عنوان فعالترین حرکت نگاه کرد، و گفت زنان بسیار موفق هستند. چراکه آنها اهداف عینی را مشخص کرده اند، و به دنبال هدف های انتزاعی نیستند. کما اینکه وقتی از ضرورت قوانین سخن گفتند، تلاش کردند تا قوانین مغایر با حقوق شان را پیدا کنند و برای تغییر آنها بکوشند.
قائمی با اشاره به قتل کوشندگان سیاسی در زندان های جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب، در مورد تغییر سیاست ها در دولت های مختلف سخن گفت. او اظهار داشت "در دولت هاشمی به علت تمرکز وی روی توسعه اقتصادی، دستگاه های امنیتی حذف دگر اندیشان را در دستور کار قرار دادند. ولی دولت خاتمی موفق به تغییر این رویه شد. به طوری که حتی با ترویج اندیشه تحمل مخالف، کوشید فضای مناسبی برای فعالیت جامعه مدنی ایران مهیا کند و در این راه، گام های مثبتی برداشته شد. ولی در ادامه، احمدی نژاد با سیاستی مخالف خط مشی خاتمی، کوشید جامعه مدنی را به انفعال بکشاند. اما هرگز در این کار موفق نبوده است."

منتقدان ساواک، همان راه را در پیش گرفته اند

"جاشوا روبینستین" نماینده "سازمان عفو بین الملل"، دیگر سخنران میزگرد سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر بود. او با یاد آوری فعالیت های سازمان متبوعش در دفاع از حقوق بشر در ایران، گفت: "این سازمان از سال ۱٩٦٠ (۱٣٣٩) موضوع حقوق بشر ایران را، در دستور کار دارد. در آن موقع ساواک اقدام به زندانی و شکنجه کردن سیاسیون می کرد، و این سازمان پیگیری های بسیاری را انجام داد."
وی با اشاره به دریافت نامه ها و شکوائیه های زندانیان و مخالفان سیاسی زمان شاه از برخوردهای ساواک در موارد نقض حقوق بشر، تصریح کرد که متاسفانه این عده بعد از به قدرت رسیدن همان اقدامات ساواک را دردستور قرار دادند. با این تفاوت که این بار به نامه های ما در خصوص نقض حقوق بشر، پاسخی ندادند. این درحالی است که حتی آقای (آیت الله) خمینی نیز در دوره شاه، مواردی را به این سازمان ارجاع داد که ما پیگیری کردیم.
این فعال حقوق بشر خاطرنشان کرد "متاسفانه برخورد ایران با اقلیت های قومی فاجعه بار بوده، و هر اعتراضی را با خشونت پاسخ گفته اند. آنها هنوز بر اجرای حکم اعدام و سنگسار اصرار دارند."
او تلاش سازمان های بین المللی برای آزادی برخی زندانیان سیاسی را موثر دانست. وی در این پیوند گفت: "این تلاش ها و فشارها برای پایان دادن به نقض حقوق بشر ادامه دارد، و ما مطمئن هستیم که دولت ایران به شکایت های بین المللی حساس است و نمی تواند بی تفاوت باشد."
روبینستین نیز همچون قائمی به انتقاد از اقدامات دولت امریکا پرداخت و گفت که، این سیاست ها نه تنها موثر نیست بلکه فعالان حقوق بشر درایران را بیشتر با مشکل مواجه می کند.
"دنی پوستل" نماینده "انجمن روزنامه نگاران" سومین سخنران این نشست بود. او به خاطره ای از اقدامات بین المللی برای آزادی دکتر رامین جهانبگلو اشاره کرد، که برای مدتی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود. وی گفت: "ما برای آزادی رامین جهانبگلو نامه ای نوشتیم، و از تعدادی چهره های سرشناس امضاء جمع کردیم. ولی ماموران امنیتی ایران از این نامه بر علیه او استفاده کردند. آنها با نشان دادن این نامه به جهانبگلو، از ارتباط او با امضاءکنندگان سؤال کرده بودند. این اتفاق ما را به فکر فرو برد که آیا کار ما صحیح بود، یا اشتباه کرده بودیم. ما از بسیاری از روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان نیز حمایت کردیم. (ولی) مسأله حقوق بشر در ایران، بسیار حساس است."
دنی پوستل در پایان با این سوال که "آیا هر حمایت بین المللی می تواند موثر باشد یا نه؟"، شرکت کنندگان را به چالش کشید.

فشارهای اقتصادی، کارگران را به خیابان ها کشانده است

در این سمینار "خانم هبا الشازلی" رئیس بخش خاورمیانه "مرکز همبستگی بین المللی با کارگران در امریکا" نیز، با اشاره به اخراج ها، قرادادهای موقت، حمله به تجمعات مسالمت آمیز و منع برخورداری از حق تشکل های آزاد کارگری، وضعیت اسفناک کارگران در ایران را به تصویر کشید. او تاکید کرد که این وضعیت در ایران، بخش کوچکی از تاثیرات فرآیند جهانی شدن بر کارگران است. بنا براین کارگران چاره ای جز جهانی کردن همبستگی میان خود ندارند.
وی سپس ظرفیت های اتحادیه های بین المللی کارگری و سازمان های جهانی در حمایت از کارگران ایران را، به عنوان بخشی از همبستگی جهانی کارگران دانست. الشازلی توضیح داد که این ظرفیت های بین المللی در ٣ تشکل قابل تعریف هستند. به این مفهوم که فدراسیون های کارگری کشوری و اتحادیه های بین المللی تخصصی وجود دارند که هردو در قالب کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری با بیش از ٣٠٠ میلیون عضو، جای می گیرند. و سرانجام سارمان جهانی کار است که به عنوان بخشی از سازمان ملل، نقش یک نهاد سه جانبه گرا را ایفا می کند.




جاشوا روبینستین (سمت راست): "برخورد ایران با اقلیت
های قومی فاجعه بار بوده، و هر اعتراضی را با خشونت پاسخ گفته اند."





شازلی به عنوان نمونه های بهره مندی از ظرفیت های این خانواده بزرگ کارگری در حمایت از کارگران ایران، به نوشتن نامه های اعتراضی به مقامات این کشور در رعایت حقوق بین المللی کار، تشکیل کارزارهای حمایت از کارگران ایران -که نمونه آن برگزاری روز اقدام بین المللی ۱۵ فوریه ٢٠٠٦ (٢٦بهمن۱٣۸٤) برای حمایت از کارگران دستگیر شده شرکت واحد در سراسر جهان بود-، طومارهای اینترنتی، و نهایتا تشکیل پرونده های شکایتی در سازمان جهانی کار، اشاره کرد.
وی گفت که بر اثر این اقدامات، سال گذشته برای ایران پرونده سنگینی تشکیل شد و به همین سبب دولت این کشور در نشست سالیانه ٢٠٠٦ (۱٣۸۵) در ژنو، تلاش کرد که بسیار پر هیبت ظاهر شود. اما به خاطر گزارش هایی که به موقع به سارمان جهانی کار رسیده بود، در کمیته استاندارد مجبور به پاسخگویی شد.
به گفته شازلی امسال نیز فدراسیون آموزش بین المللی در اعتراض به دستگیری های معلمین -که نقض حق آزادی تشکل هاست-، از دولت ایران به سازمان جهانی کار شکایت کرده است. در نتیجه این شکایت، ایران مجبور به ارائه توضیح شده است. به نظر می رسد که به خاطر حوادث بسیار اسفبار علیه حقوق معلمین، "اتحادیه همبستگی تجارت جهانی" و "اتحادیه بین المللی آموزش" مشترکا در تدارک یک شکایت دیگر به سازمان جهانی کار هستند.
از دید وی، به هر جهت به نظر می رسد که ایرا ن به کمک های "سازمان بین الملی کارگران" احتیاج دارد. بنابراین گاهی از این شکایت ها ناخرسند می شود، و فضا را کمی برای کارگران باز می کند. برای نمونه می توان از آزادی بسیاری از کارگران زندانی و یا بررسی وضعیت کارگران منتظر خدمت شرکت واحد، نام برد.
او همچنین با اشاره به اینکه خانواده کارگری به رغم ظرفیت بزرگ بین المللی خود هنوز چالش بزرگی در پیش دارد، گفت که وجود این چالش به فقدان قدرت اجرایی این نهادها باز می گردد. سخن آخر او خطابی از زبان کارگران ایران و جهان به همه مدافعان حقوق بشر، سازمان ها و روزنامه نگاران بود، که "لطفا از کارگران در راستای اهداف خود استفاده نکنید. بلکه به آنها به عنوان انسان هایی نگاه کنید، که در جستجوی حقوق خود هستند."
شازلی در ادامه وضعیت کارگران را اسفناک توصیف کرد، و گفت: "رویکرد ما جامعه آزاد است، ولی متاسفانه ایران کاملا بسته عمل می کند. چراکه به هیچ گروهی حق اعتراض و تجمع نمی دهد، و سندیکاها از حق اعتراض برخوردار نیستند. (در عین حال) جامعه کارگری ایران نیازمند همبستگی است، تا وضع بهتری داشته باشد. آنها حق دارند یاد بگیرند که در برابر چالش های محیط کار چگونه عمل کنند. آنها حق دارند که بگویند از ما استفاده سیاسی نکنید. آنها می خواهند در محیط کارشان تبعیض نباشد."
وی با انتقاد شدید نسبت به وضع معیشتی کارگران و معلمان، گفت که وضع اسفبار اقتصادی آنها را به خیابان ها کشانده است. اما در اجلاسیه سال گذشته "اتحادیه بین المجالس"، ایران در بخش کارگری، هیئت بسیار بزرگی را آورده بود. این هیئت شامل نماینده خانه کارگر و نماینده دیگر بخش های ایران بود که در اتحادیه کارگران شرکت کرده بودند، تا نشان دهند وضع کارگران درایران خوب است.
ایران عضو "اتحادیه بین المللی کارگران" است، و خواهان کمک های فنی این سازمان می باشد. بنابراین باید گفت اعطای این کمک ها، باید منوط به بهبود وضع کارگران شود.
به گفته شازلی برخوردهای صورت گرفته با سندیکای کارگران شرکت واحد تهران، بسیار نامناسب بوده است. او خواستار حمایت تمامی سازمان های بین المللی ازسندیکای کارگران شرکت واحد شد، و اعلام کرد "اتحادیه بین المللی کارگران با میلیون ها کارگر تحت پوشش در جهان، از حقوق کارگران و معلمان ایرانی حمایت کرده است و به این حمایت ها ادامه می دهد."
سه ایرانی محقق دانشگاه هاروارد نیز، به همراه دکتر هوشنگ شهابی استاد دانشگاه بوستون در میزگردی به تشریح موارد نقض حقوق بشر در ایران پرداختند.
دکتر فاطمه حقیقت جو نقض آزادی های دانشگاهی و حقوق دانشگاهیان را، مورد توجه داد. به باور این محقق دانشگاه هاروارد، سانسور و کنترل عقیدتی، گزینش بر مبنای باورهای عقیدتی، تنبیه، اخراج، بازنشستگی اجباری و ممنوعیت سفر عمده ترین موارد نقض حقوق اساتید دانشگاه هاست. او خاطر نشان کرد که تنبیه اساتید شامل طیفی از تلفن های تهدید آمیز گرفته، تا از دست دادن شغل، دستگیری، محاکمه و حتی صدور حکم اعدام می باشد.
وی به ممنوعیت دانشجویان از ادامه تحصیل به دلایل سیاسی و مذهبی، محرومیت آنها از حقوق خود و تنبیه اشاره کرد، و گزارشی آماری از میزان اخراج، محاکمه و حبس دانشجویان ارائه داد.
به گفته حقیقت جو بررسی محتوای کتاب ها قبل از انتشار، در ایران به یک رویه تبدیل شده است. به همین سبب بسیاری از کتاب ها به ویژه در رشته های علوم انسانی، به دلیل مغایرت با سیاست های رسمی نظام از انتشار بازمی مانند. استخدام اساتید غیرمذهبی ممنوع است، و آنها از ورود به دانشگاه ها باز می مانند. رؤسای دانشگاه ها از میان همفکران احمدی نژاد و اعضای بسیج اساتید و محافظه کاران انتخاب می شوند. به طوری که اکثر رؤسای انتخاب شده، از درجه استادی برخوردار نیستند.
محسن سازگارا دیگر پژوهشگر دانشگاه هاروارد نیز، با بررسی اصول متعدد قانون اساسی به تشریح موارد نقض حقوق بشر در ایران پرداخت. به گفته او ظاهر قانون اساسی منطبق با حقوق بشر است. ولی تمرکز روی آن نشان می دهد که این قانون انطباقی با حقوق بشر ندارد. او برای نمونه از اختیار شورای نگهبان برای کنترل و نظارت بر انتخابات خصوصا انتخابات مجلس خبرگان رهبری یاد کرد. وی گفت که این کنترل و نظارت با یک دور تسلسل باطل، وظیفه بررسی صلاحیت نامزدان مجلسی را به عهده دارد که قرار است بر عملکرد رهبر نظارت داشته باشد. یعنی این وظیفه به عهده نمایندگان رهبری در شورای نگهبان نهاده شده است.
وی با اشاره به برخی از موارد قانون اساسی از جمله اصول ٢٤ و ٢٦ که بر آزادی های مطبوعات و احزاب اشاره دارد، گفت که افزودن جمله "مگر منافی اسلام نباشد" به انتهای این اصول، موجب نقض حقوق مطبوعات و احزاب شده است.
این فعال سیاسی مجاز بودن شورای نگهبان به تفسیر قانون اساسی را، ابزاری برای نقض حقوق شهروندان دانست. او تصریح کرد وقتی چنین حقی به شورای نگهبان داده می شود، این نهاد هرگونه بخواهد قانون را تفسیر می کند، حقوق شهروندان را نادیده می گیرد، انتخابات را دستکاری می کند، و به کسی هم پاسخگو نیست.

جامعه مدنی ایران، نیازمند حمایت بین المللی است نه حمله نظامی

مهرانگیز کار پژوهشگر "دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد" نیز در تبیین وضعیت حقوقی زنان، اشاره کرد که در حال حاضر تنها صدای قوی ای که از ایران شنیده می شود، صدای زنان است. وی گفت که هرچند آنها در ایران فعالیت شان را با خطرپذیری انجام می دهند، ولی دو کمپین "یک میلیون امضاء برای برابری حقوقشان با مردان" و "از بین رفتن حکم سنگسار" را به راه انداخته اند. وی نتیجه گیری کرد که، این زنان "به همین سبب تحت فشار قرار گرفته اند، تا از حرکت بایستند."
وی با توضیح اینکه قبل از انقلاب هم حقوق زنان و مردان در ایران برابر نبود، به تغییرات انجام شده ١٠ سال قبل از انقلاب به نفع زنان اشاره کرد. او گفت: "در آن مدت برخی از قوانین مانند قانون خانواده تغییر کرد، ولی بعد از انقلاب با دستور فسخ قوانین مغایر با اسلام، این قوانین مجددا تغییر داده شد."
کار با بیان اینکه (در ایران) تنها شریعت اسلام پذیرفته شده است، گفت: "هر حرکت زنان ضدیت با اسلام تعبیر می شود. بنابراین ما در ایران نمی توانیم بگوییم فمنیست و یا غیر مذهبی هستیم. چون آنها، این اظهارات را ضدیت با اسلام و جرم می دانند."
او با اشاره به فعالیت تشکل های کارگری، دانشجویی و معلمان، تصریح کرد "تمام این حرکت ها با علم به مخاطره آمیز بودن آنها و با شجاعت انجام می شود. چراکه همه این تشکلات در معرض اتهام اقدام علیه امنیت ملی قرار دارند. آنها نیازمند حمایت های بین المللی هستند، اما نه حمایتی که از طریق حمله نظامی دنبال شود. بلکه حمایتی که بتواند از طریق دیپلماسی و گفتگو، به پیشبرد حقوق بشر در ایران کمک کند."
مهرانگیز کار در پاسخ به پرسشی در مورد انطباق اسلام با حقوق بشر، گفت که می توان تفسیری از اسلام ارائه کرد، که با حقوق زنان در انطباق باشد. کما اینکه برخی از علما نیز چنین تفسیری ارائه کرده اند. ولی حاکمیت تفسیری از اسلام را به رسمیت می شناسد، که در تقابل با حقوق زنان است.
دکتر هوشنگ شهابی استاد "دانشگاه بوستون" نیز در این نشست به بررسی وضعیت اقلیت های مذهبی در ایران پرداخت. او با ارائه گزارشی از جامعه آماری اقلیت های مذهبی در ایران، گفت: "سنی ها با ۷ تا ١٤ میلیون نفر جمعیت و به عنوان بزرگترین اقلیت مذهبی در ایران، هنوز به عنوان شهروند درجه دو محسوب می شوند. در مجلس خبرگان رهبری نماینده ای ندارند، و دچار تبعیض شغلی می باشند. به دلیل فشارهای خارج از مجلس، تاکنون نتوانسته اند در هیئت رئیسه آن یک عضو داشته باشند. سنی ها در تهران از داشتن مسجد محروم هستند، و مجبورند برای خواندن نماز جماعت و نماز جمعه به مدرسه سفارت پاکستانی ها در تهران مراجعه کنند."
او با تشریح وضعیت دیگر مذاهب اسلامی، به مذهب شیخیه و مذهب صوفیه اشاره کرد و وضع آنها را اسفناک خواند. به گفته شهابی رهبر مذهب شیخیه درکرمان ترور گردید، و خانقاه صوفیان در قم تخریب و رهبر آنها دستگیر شد.
وی با توضیح اینکه در زمان دولت خاتمی تا حدودی وضعیت حقوقی اقلیت ها بهتر شده بود، به برابر شدن دیه آنها با خونبهای شیعیان اشاره کرد.
شهابی با اشاره به اقلیت های دینی در ایران، تبعیض های حاکم بر علیه آنها در ارتش را، غمناک خواند. به گفته او، غیر مسلمانها نمی توانند در ارتش به درجه افسری دست یابند. محله ارامنه اصفهان به زباله دانی تبدیل شده است، و بهایی ها اجازه رفتن به دانشگاه را ندارند و از نظر جانی در امنیت نیستند.