February 8, 2009

بی بی سی فارسی - انقلاب: توطئه خارجی يا عوامل داخلی؟

جمعه 30 ژانويه 2009 - 11 بهمن 1387
مریم رستگار - بی بی سی

علت و چگونگی وقوع انقلاب اسلامی در طول سی سالی که از پیروزی آن در ایران می گذرد، همواره مورد توجه تحلیلگران و صاحبنظران سیاسی بوده و نظریه های مختلفی در تبیین علت واقعی این تحول در ایران مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته است.

بر اساس یکی از نظریه های مطرح در این زمینه، وقوع انقلاب اسلامی در ایران توطئه ای طرح ریزی شده از سوی خارجی ها مخصوصا آمریکا و بریتانیا بود.

محسن سازگارا تحلیلگر سیاسی و رییس مرکز مطالعات ایران معاصر در واشنگتن، در این باره می گوید: "تئوری توطئه یکی از موانع مهم توسعه سیاسی در کشور ما است. این تئوری همه چیز را حاصل برنامه ریزی آدم هایی می داند که تمام مسایل دنیا را طراحی می کنند و به قدری قوی است که نه فقط بین مردم عادی، بلکه بین سیاستمداران ایران هم رایج است."

ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی هم فرافکنی را دلیل اصلی پیدایش تئوری توطئه می داند. به گفته او، در روانشناسی، رفتاری روانشناختی به نام فرافکنی وجود دارد که بر اساس آن، کسی که به دلیل کار خود، مشکلی پیدا می کند، به جای آن که واقع بینانه کارهای خود را بررسی کند و تشخیص دهد که علت اصلی شکستش، کم کاری یا بد کار کردن خودش بوده است، این موضوع را به عوامل بیگانه نسبت می دهد.

این طرز فکر مورد توجه محمدرضا شاه پهلوی هم قرار داشت. او در بیشتر مصاحبه ها و کتاب های خود، مستقیم یا غیرمستقیم و با صراحت از توطئه و برنامه ریزی غربی ها به عنوان عامل سقوط خود سخن می گوید.

شاه در يکی از همين مصاحبه ها گفت:"آیا فکر می کنید آقای خمینی می تواند همه اینها را طراحی کند؟ مغز متفکر همه چیزها باشد و همه چیز را سازماندهی کند؟ من می دانم که یک نفر به تنهایی نمی تواند چنین کاری انجام دهد. پول های زیادی هزینه شده اند. می دانم که کارشناسان ارشد تبلیغات، به کار گرفته شده اند تا این اتفاق ها بیفتد. من فکر نمی کنم او به تنهایی برنامه ریزی کرده باشد، برنامه ریزی ها در جای دیگری انجام شده است."

به گفته دکتر سازگارا، آخرین شاه ایران هم گرفتار تئوری توطئه بوده است. او می گوید:"مصاحبه ها و حرف هایی که از شاه باقی مانده است، نشان می دهد او هم تا حدی گرفتار تئوری توطئه بوده است. از جمله در مصاحبه با شبکه سی بی اس، به مایکل والاس می گوید همه مطبوعات و رسانه های غربی، به دست یهودی ها اداره می شود، ولی وقتی خبرنگار شروع به سوال کردن می کند، در پاسخ به سوال های بعدی می ماند. او هم چنین تصوری از دنیا داشت و جای تعجب ندارد، چون قوت این تئوری نحس در جامعه ما، فقط دامن مردم را نگرفته است، بلکه بسیاری از سیاستمداران و حتی شخص اول مملکت را هم در بر می گیرد."

ولی به طور مشخص، در باره انقلاب اسلامی ایران، چه می توان گفت؟ آیا مردم ایران که حدود سی سال پیش، از سقوط رژیم سلطنتی پهلوی شادمان شدند، چنین تصوری دارند؟

آقای سازگارا در اين باره می گويد:" این دیدگاه در بین ایرانی ها در باره انقلاب اسلامی قوت زیادی دارد که بگویند شاه وابسته به آمریکا بود و روحانیون وابسته به انگلیس هستند. در نتیجه چون انگلیسی ها با آمریکایی ها اختلاف نظر داشتند، شاه را سرنگون کردند و روحانیون را به قدرت رساندند."

وی می افزايد:" ولی اگر از طرفداران این تئوری دلیل و مدرک بخواهید، بافته های ذهنی خود را تحویل می دهند و شاید یکی از مهم ترین مستنداتی که معتقدان به این تئوری دارند، صحبت های رادیو بی بی سی در زمان انقلاب باشد و آن را دلیلی بر جانبداری سیاست بریتانیا از انقلاب و پشتیبانی آن از روحانیون می دانند، حتی خود شاه هم چنین عقیده ای داشت همچنان که در یادداشت های سفیران آن روز در ایران، به ویژه آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلیس، دیده می شود که شاه به شدت از خبررسانی بی بی سی در آن روزها ناراحت بود و فکر می کرد عملکرد آن، دلیل توطئه دولت بریتانیا برای سرنگون کردن او است، البته انتشار اسناد وزارت امور خارجه بريتانيا، کاملا نشان می دهد که سفیر بریتانیا در ایران، تا آخرین لحظه و حتی تا بهمن سال 57 به جد گزارش هایی را به وزارت امور خارجه بریتانیا می داد و تاکید داشت که انگلیس باید با تمام قوا پشت شاه بایستد."

ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهوری ایران در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم با رد دخالت بیگانگان در پیروزی انقلاب اسلامی می گويد:"هر رژیم استبدادی، از جمله ابزاری که به کار می برد، تئوری یا نظریه توطئه است برای سرکوب. او به ضرورت نمی تواند بگوید عیب از من است و حق اعتراض با دیگری است، ناگزیر است که این نقص خود را و حق دیگری را با نظریه توطئه بپوشاند."

ولی آیا می توان ریشه هایی فراتر از خودکامگی های فردی برای چنین دیدگاهی پیدا کرد؟ آقای سازگارا معتقد است که قائل نبودن به بینش علمی، به خصوص در مسایل مربوط به امور سیاسی و علوم انسانی، از دلایل طرح تئوری توطئه است.

او می گوید:"بینش علمی جدید، هنوز در ذهنیت ایرانی ها جایگزین نشده و یکی از مهم ترین محصولات عقل جدید که بینش علمی و صحبت کردن بر اساس داده های تجربی است، در ذهنیت ایرانی ها نهادینه نشده است. در نتیجه به راحتی می توانیم بدون مستندات تجربی یا بی اعتنا به مستندات واقعی، نظریه ای بدهیم و از آن دفاع کنیم."

ولی هنوز این پرسش که آیا وقوع انقلاب اسلامی در ایران، ریشه هایی در خارج داشت و عواملی بیگانه به طور مستقیم در شکل گیری آن دست داشته اند یا نه؟ به قوت خود باقی است.

ابراهیم یزدی، که در دوران پیروزی انقلاب اسلامی، از مشاوران سیاسی نزدیک آیت الله خمینی بود، این نظریه را رد می کند. او می گوید انقلاب اسلامی ایران، انقلابی سالم و اصیل مردمی بود که از شرایط ایران نشات گرفت.

آقای یزدی با تقسیم عوامل زمینه ساز انقلاب اسلامی به دو دسته علل بیرونی ناشی از عملکرد سیاست های خارجی در ایران و دلایل درونی ناشی از عملکرد دولت و شاه در آن دوران، می گويد:"بیگانگان در به وجود آوردن شرایط انقلاب در ایران، به طور منفی دخالت داشتند. از جمله هنگامی که انگلیس و آمریکا به طور مشترک، در کودتای 28 مرداد علیه دولت ملی مشارکت داشتند و دولت شاه را دوباره بر ملت ما مسلط کردند."

وی می گويد:"به طور حتم تمام اینها، عواملی است که در به وجود آمدن، استمرار و توسعه جنبش ضد استبدادی ایران نقشی کلیدی داشتند، اما در باره اینکه آیا انقلاب اسلامی ایران علیه استبداد سلطنتی، توطئه بیگانگان بوده است و بیگانگان این انقلاب را ایجاد کرده اند، هیچ نوع شواهد و اسناد تاریخی که بر این موضوع دلالت کند، وجود ندارد و تا به حال مدعیان این موضوع نتوانسته اند سندی در تایید این ادعا ارائه کنند."

در سال های اخیر، پژوهشگران بسیاری تلاش کرده اند با بررسی حیات اجتماعی و تاریخ ایران، ریشه های اعتقاد به تئوری توطئه را در دوره های زمانی مختلف در کشور، شناسایی و بررسی کنند، شاید نتایج این بررسی ها بتواند به یاری تاریخ نگاری معاصر ایران بیاید تا تصویری واقع گرایانه و همه جانبه از حوادث سه دهه اخیر شکل بگیرد.