برای دریافت فایل های صوتی کم حجم و مطالب دیگر این سایت با ایمیل، در گروه گوگل محسن سازگارا مشترک شوید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در باره اشتراک و پیوستن به گروه گوگل [ اينجا ] را کلیک کنید
سلام
امروز سهشنبه ۹ تیر ۱۳۸۸و ۳۰ ژوئن ۲۰۰۹ میلادی
دومین روزیست که از این امکان نسبتاً حرفهای تری که دوستان آمریکایی ما (چند تا از بچههایی که یک مؤسسهٔ خیلی کوچیکی دارند) در اختیارمون گذاشتند، داریم استفاده میکنیم. امیدوارم که صدا بهتر شده باشه.
من ابتدا از بین سؤالاتی که اومده یک سؤال رو جواب بدم. از من پرسیده بودند که اگر تظاهرات بلیتز (Blitz)، تظاهرات برقآسا، پنج دقیقه جمع بشیم و پراکنده بشیم، بهخصوص توی مترو این خطر هست که دوربین داره و قیافه ها شناخته میشه؛ چیکار باید کرد؟ مترو از این حیث مشکل داره. چند تا راهحل برای این هست. یکی اینکه کافیست هر ایستگاهی رو میخواهید انتخاب بکنید، یک روز قبلش نگاه بکنید دوربینها کجاست و سعی کنید جاهایی بایستید که دوربین نباشه. راهحل دوم این است که اگر خطری نداشته باشه، خیلی ساده با یک اسپری میشه یک رنگ روش بپاشی، جلوی دوربین رو مسدود کنی و از کار بندازیش. البته سادهترینش این هست که از این ماسکهای که برای آلودگی و جلوگیری از سرماخوردگی و … همه میزنند، توی جیب بچههایی که میخوان این کار رو بکنند باشه؛ در لحظهای که میخوان تظاهرات رو شروع بکنند، این ماسک رو روی صورتشون بزنند؛ در نتیجه فقط چشمشون معلومه و به فرض هم که دوربین مترو بگیره، شناسایی نمیشند. راههای دیگه هم هست، مثل یک روسری یا دستمال سبز و امثالهم و من مطمئنم که خود شما خیلی راهحلهای بهتری رو پیدا میکنید.
ضمناً تمام مزیت این تظاهرات برقآسا در چند نقطه این است که اون گروه و کمیتهای که این کار رو انجام میده از همون مترو باید استفاده بکنه، جابجا بشه در سطح شهر، برای اینکه نیروهای سرکوبگر نمیتونن از طریق مترو جابجا بشند؛ اونها باید با ماشین و موتور و اینها در سطح ترافیک جابجا بشند. گروه بره یک نقطهٔ دیگه این کار رو بکنه. اگرهم بیاد بیرون از مترو اونجا تظاهراتش رو بکنه برگرده توی مترو، با مترو بره به جای دیگه و این تحرک هست که خیلی مهمه؛ برای اینکه این تحرک در سطح تهران و شهرستانها میتواند که نیروهای سرکوبگر و نیروهای کودتاچیرو کاملاً فرسایش بده. اونها برای اینکه تعدادشون کمه، تعدادشون قطعاً یکپنجاهم و یکصدم شما هم نیست، فقط با ایجاد رعب و وحشت میخوان که ساکت بکنند و وقتی ناچار بشند دائماً جابجا شند، دائماً از این سر شهر برند اون سر شهر، از این شهر برند به اون شهر، مطمئن باشید فرسایش پیدا میکنند؛ بهخصوص اینکه اگر دستشون به شما نرسه و مردم هم با تشویق شما و با هو کردن اونها و یا با ادامهٔ شعار، روحیهشون رو ضعیف بکنن.
اما برگردیم به اعتصاب. نقطهٔ کلیدی که دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبهٔ آینده برای اعتصاب عمومی در نظر گرفته شده. دوشنبه، خودش تولد حضرت علی هست و تعطیله. بنابراین به تعطیلی کمک میکنه. اما سهشنبه و چهارشنبه، بسیار بسیار واجبه که همه بهش بپیوندند. اصولاً کودتا و کودتاچیها وقتی دستشون بالا میره و تسلیم میشن که در کشور اعتصاب بشه و فلج بکنه؛ اعتصابات وقتی به کارخانجات برسه، به تولید کشور برسه، نقطهٔ پایانی نزدیک میشه. به نظر من این تمرین سه روزهٔ اعتصاب، هوشیاری رهبری جنبش رو هم نشون میده که حادثهای رو انتخاب کرده مثل اعتکاف و این رو وصل کرده به اعتصاب. در واقع به قول معروف یک آکسیون باخت-باخت جلوی پای حکومت گذاشته؛ چون حکومت اگر اعتکاف رو پس بگیره باخته، یک کار خلاف دین کرده، مشتش وا میشه و اگر اعتکاف رو رها کنه، باید تن به اعتصاب بده بازهم باخته. نشون میده رهبری جنبش بسیار عاقلانه کار میکنه و مناسبتها رو خیلی بهموقع و درست انتخاب میکنه. ضمناً برای اونهایی هم که اعتقادات دینی دارند، فضای خوبی هست که با دعا و نیایش به جنبش کمک بکنند.
اما راجع به کمیتههای اعتصاب؛ اونهایی که فعالند، حاضرند وقت بگذارند، از خودشون مایه بگذارند، مخفیانه بدون اینکه حکومت بفهمه، دو سه نفر در کارخانجات، در ادارهها، در اماکن عمومی کمیته تشکیل بدند و این کمیته حتماً باید دو سه نفر یدک داشته باشه، بدلیل اینکه اگر خداینکرده بلایی سرشون اومد، بلافاصله فرداش اونها بتونند ادامه بدند، چون کودتاچیها رو خیلی گیج میکنه. اما این کمیته تاکتیکها مختلفی رو میتونه داشته باشه؛ مثلا کاری که بچهها در اوکراین میکردند و کرده بودند. میاند نامهٔ رسمی حکومت رو، نامهٔ رسمی اون اداره رو انتخاب میکنند و توی سربرگ رسمی، متن اداری رو تایپ میکنند، امضا و مهر مسئول مربوطه رو هم زیرش جعل میکنند؛ این نامهٔ رسمی رو میزنند به دیوار که مثلاً هفتهٔ آینده، سهشنبه و چهارشنبه، اداره یا کارخونه به دلیل اعتکاف تعطیله. همه هم میدونند که این نامه ممکنه جعلی باشه؛ بچههای خود کارخونه و اداره هم میفهمند که بچههای مبارز این کار رو کردند و بعد از فاصلهٔ کوتاهی ممکنه بیان و از دیوار بکنندش. ولی این باز یک بهانهٔ خوبی میشه برای کسانی که نمیخوان بیان؛ که اگر به دلیلی فردا اومدند سراغشون و خواستند اذیتشون کنند، میتونند بگند «ما این اعلامیه رو به دیوار دیدیم، فکر کردیم راستراستکیه؛ ما از کجا میدونستیم که این جعلیه» یا تاکتیکهای مشابه این.
البته به نظرمن هیچ چیزی جای این رو نمیگیره که با توجه به موج حمایتی که هست، اگر خطری نداره، اگر فعالین در اون اداره، در اون کارخونه، آدمهایی رو در ریاست کارگزینی، در مدیریتعامل اونجا، در مدیریت اداری میشناسند؛ جداگانه، خصوصی ازش خواهش کنند که کمک برسونه و ولو نمیخواد اعلام بکنه، به همه بتونه اطمینان بده، به کمیتهٔ اعتصاب، به بچههایی که هستند، که به گوش همه برسونند که اگه کسی نیاد کاریش ندارند؛ یا براحتی از مرخصیش کم میکنند و یا حتی بهتر از اون کم نمیکنند. ولی خلاصه، هیچ چیزی جای ارتباط و communication و ارتباط گرفتن رو نمیگیره. من این رو هم برای کارخانجات بگم، ممکن است بچههای کارخونهها کمتر دسترسی به اینترنت و اینجور خبررسانی و حتی تلویزیون ماهوارهای داشته باشند. این به عهدهٔ اون بچههاییست که به این خبر دسترسی دارند که خبر رو به کارگرها کارخونهها برسونند؛ که چقدر حیاتیه که اونها به این اعتصاب بپیوندند و در واقع اونها رو هم توجیه بکنند.
من چند کلمه هم بیام سراغ دوستان سابق و فعلی خودم در بخش خصوصی صنعت. بخش خصوصی صنعت در این جور مواقع، مدیرانش، صاحبانش میتوانند نقش بسیار بسیار کلیدی بازی کنند. مطمئنم که بسیاری از همدورهایهای من در دانشگاه، که الان مدیران ارشد در کارخونهها هستند، کارخونههای خوبی هم دارند، در این سالیان زحمت کشیدند و سرمایهٔ کشورند؛ میدونم کارخونهشون زیر فشاره و همین جوری هم کُمیت مالیشون لنگه، ولی میتوانند این بچهها با همکاری که در بخش خصوصی بکنند و به راحتی اجازه بدند که در کارخانه در سهشنبه چهارشنبهٔ آینده اعتصاب بشه و تعطیل بشه؛ الگویی برای بچهها در کارخانجات دولتی میشند و کارگرهای کارخونهشون میتونند به همکاراشون در کارخونههای دولتی بگند و فشار بگذارند.
نکتهٔ آخرم رو هم عرض بکنم مدیرانی هم که در رأس کارخانجات دولتی هستند، من مطمئنم که خیلیهاشون دلشون با مردمه، خواهشم اینه که اگر میترسند یا مشکلی دارند که مستقیم از اعتصاب پشتیبانی کنند، کمی چشمشون رو ببندند، پشت پرده، مدیر اداری یا کارگزینی رو آزاد بگذارند که بچهها رو به اعتصاب تشویق کنه.
عرضم تمامه. تا برنامهٔ دیگه شاد و موفق باشید [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند] خداحافظ شما.