[یک علامت V سبز در پشت صحنه دیده میشود]
سلام
امروز یکشنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ و ۵ جولای سال ۲۰۰۹ میلادی. ساعت ۹ شبه که البته در تهران و سایر نقاط ایران روز دوشنبه صبحه. تولد حضرت علی و روز پدر رو پیشاپیش خدمت همه تبریک عرض میکنم. این سه روز آینده، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، اعتکافه که فرصت خوبی هم هست برای هرکسی که اهل دعا و نماز و اینهاست، بپردازه به اونها و ضمناً به سر کار هم نره؛ بهخصوص اینکه مسألهٔ گرد و غبار و توفان شنی هم که پارهای از بخشهای ایران رو فرا گرفته، بهانهٔ اضافهایست که اگر کسی هم به دلیل غیر از اعتکاف میخواد سر کار نره، میتونه که آب و هوا رو بهانه بکنه و مهم این است که سر کار حاضر نشه.
اما چندتا نکته رو باید پشت هم عرض کنم. نکاتی که مطرح شده و جمعبندی کردیم و خدمت شما ارائه میکنم. نکتهٔ اول اینکه یکی از شگردهای کودتاها در برخورد با جنبشهای مقاومت در مقابلشون ایجاد خط موازیه. خط موازی جنبش، از چپ و از راست، تندروتر و کندروتر؛ بهخصوص الان چون این جنبش ما ارتباطاتش ضعیفه و بیشتر متکیست به اینترنت، وبلاگ، ایمیل، توییتر، فیسبوک و امثالهم، خیلی برای کودتاچیها آسونه که اونها هم وبلاگهایی رو خلق بکنند، آدمهایی رو خلق بکنند و یک گروهشون چپتر، تندتر و تندروتر شعار بدند؛ عملیات آتیشیتر و ظاهراً انقلابیتر. بنابراین بخواد درون یک بخشی از نیروهای جنبش اختلاف ایجاد شه و از چپ ریزش بکنند. یک عده هم راستتر شعار بدند که «ای آقا این چه کاریه؟ حالا مردم کشته میشند، کوتاه باید اومد و بالاخره باید به چارچوب فعلی گردن گذاشت» و امثالهم و در نتیجه یک تعدادی از راست ریزش بکنند.
چارهٔ ما (بدون اینکه بخواهیم کسی رو متهم بکنیم یا مارکی بزنیم، که خود اون باز باعث اختلاف میشه) تنها و تنها یک چیزه و اون این است که روی خواستهٔ محوری جنبش تکیه بکنیم و اون این است که رأی مردم باید بهشون برگرده؛ آقای مهندس موسوی رئیس جمهور منتخب ملت ایرانه؛ باید روی صندلی ریاست جمهوری بنشینه؛ کودتاچیها هم باید بیاند پایین و عزل بشند و محاکمه بشند. هر کس هر عقیدهای داره، هر مرامی و هر باوری داره، از این خواسته نه تندتر باید بره نه کندتر و حواسش هم باشه که هر نوع شعار دیگهای داده بشه، میتونه باعث اختلاف و تفرقه و ریزش نیرو بشه.
به نظرم نکتهای رو که آقای محسن مخملباف مطرح کرده که «ما یک زنجیر بزرگ سبز دمکراسی هستیم؛ هر آدمی یک حلقهست از این زنجیر» (روی مدل کنگرهٔ ملی افریقا که همهٔ رهبران، خودشون اعضای سادهاند و اعضای ساده هرکدوم یک رهبرند در این جنبش) این مدل هم مدل گویاییست که در نتیجه هیچکس نخواد ادعا کنه که «من دارم یک کاری میکنم، من رهبرم یا من خط میدم یا اون کار رو میکنم» هر کسی به سهم خودش، هرکاری به عقلش میرسه داره میکنه و یک حلقه میشه به این زنجیر بزرگ دمکراسی از تمام ایرانیها از سراسر دنیا و لذا احتیاجی به این نیست که کشمکشی ایجاد بشه و به این ترتیب دستگیری هرکسی و هر فعالی هم صدمهای نمیزنه، برای اینکه ما یک سر و جای خاصی نداریم؛ همهکس داره در راستای اون یک هدف واحد و متمرکز تلاش میکنه.
نکتهٔ دوم که میخواستم عرض کنم سؤالی بود که کرده بودند که «اگر دوربین رو ببینند مار رو اذیت میکنند و سرکوبمون میکنند و کتک میزنند. چیکار بکنیم؟» من مطمئنم که دوستان همه برای عکسبرداری و فیلمبرداری، چه بهوسیلهٔ دوربین و چه بهوسیلهٔ گوشیهای موبایل یک راهی باید پیدا بکنند؛ چون فقط احتیاج به این هست که اون دهنهٔ دوربین بیرون باشه. هرجوری شما جاسازیش بکنید، فقط یک سوراخ کوچیکه که باید بیرون رو ببینه و عکس یا فیلم بگیره. ولی این رو بدونید که تهیهٔ عکس و فیلم از جنبش آزادیخواهی مردم ایران یک تفنن نیست؛ بلکه یک واجبه؛ یکی از محورهای مهم مبارزهایست که شما دارید. بنابراین حتماً در هر آکسیونی، در هرکاری که میکنید، از یک شعارنویسی ساده روی دیوار تا یک تظاهرات برقآسا، یک تجمع تا هرکاری که انجام میشه، گرفتن عکس یا فیلم (یا مستقر کردن چند نفر در نقاطی که در معرض دید نباشند و بتونند درست فیلم و عکس تهیه بکنند) یک باید و یک بخش جدی از مبارزهٔ ماست.
سؤال دیگر این است که در مناطقی گفتند (یکی از اهواز نوشته بود در محلهٔ ما) اللهاکبر ضعیفه، ما چیکار کنیم؟ چارهش این است که اگر میتونید با روشنگری، اهل محل رو اضافه کنید؛ اگر نمیشه سعی کنید با آوردن دوست و آشنا و فامیل از جاهای دیگه به اونجا تقویتش کنید. ولی اگر هیچ کدوم از اینها نمیشه، شما میتونید برید اونجایی که اللهاکبر گفتن قویتره و تقویتش بکنید و به هرحال آکسیون مشترک و عمومی که همه باهم در اون شرکت بکنند و تمرین همبستگی و یکپارچگی بکنند، اللهاکبر ساعت ده شب از همه بهتره؛ چیزای دیگه هم حالا مثل تجمعات سراسری و اینها هست، ولی این رو به هیچ وجه نباید از دست داد و باید دائم تقوتش کرد.
سؤال دیگه این بوده (که این روزهاهم خیلی هم مطرحه) که «اگر ما اتو، پلوپز برقی، ماشین لباسشویی رو در یک ساعتی همه با هم بزنیم به برق، میتونیم در شبکهٔ برق اختلال ایجاد بکنیم یا بخوابونیمش. آیا این کار رو میشه کرد یا نمیشه؟» من سعی کردم با متخصصین امر هم درمیون بگذارم؛ بله! مثلا در سطح کشور که دوازده سیزده میلیون خانه و خانوار هست، اگر فقط یکی دومیلیون با همدیگه یا در سطح یک شهر پونصدهزار خونه (در شهر بزرگ) با همدیگه یکی دو کیلووات مصرف رو ببرند بالا، اتو به برق بزنند، ماشین لباسشویی روشن بکنند یا پلوپز برقی یا سایر چیزهایی که پرمصرف هست، حداقلش این است که ورود یک مصرف زیاد به شبکه، شبکه رو نامتعادل میکنه؛ شبکه رو دچار نوسان میکنه و امکان این که شبکه از کار بیفته زیاده. به هر صورت دردسر بزرگی رو برای کودتاچیها خلق میکنه. ساعتهایی رو که پیشنهاد میشه (مثلاً نهونیم شب یا ده شب) توافق عمومی میخواد (شاید سخت باشه). ولی آکسیونی که همه میتونند در اون مشترک باشند این است که هر وقت صحبتهای آقای احمدینژاد، آقای خامنهای و یا برنامهٔ اعترافقرار شد از تلویزیون پخش بشه، (غیر از اینکه کل تلویزیون تحریم شده) همه به گوش باشند، توی اون زمانی که اعلام شده و قراره این آقایون صحبت کنند یا اون برنامه پخش بشه، همه لباسهاشون آماده باشه برای اتوکردن و اتوهاشون رو بزنند به برق، یا رختهای چرکشون توی ماشین آماده باشه بزنند که ماشین لباسشویی کار کنه. شایدم کار خیلی خوبی باشه وقتی آقای احمدینژاد میخواد صحبت بکنه آدم رخت چرکاش رو بذاره بشوره و تمیزش کنه. بنابراین این هم نکتهایست که میتواند شبکه رو نامتعادل کنه حداقل اقل اقلش این است که دردسر بزرگی برای حکومته، از آکسیونهای فرسایشی خوب، مقاومت منفی خوبیست که حداقل وقتی قرار باشه آقای خامنهای، آقای احمدی نژاد حرف بزنند یا اعتراف پخش بکنند ناچارند کلی تدارک قبلش انجام بدند که این انجام بشه.
نکتهٔ دیگهای که آخر صحبتم هست، این است که (تا الان در تهران و در دویست و ده شهر کشور) تدارک وسیعی داره میشه که روز پنجشنبه ۱۸ تیر ماه، بعد از این سه روزی که میگذره، تجمع باشه در مناطقی که بعداً اعلام میشه (برای اینکه کودتاچیها هم نتونند استفاده بکنند). چگونه ما در این تظاهرات شرکت بکنیم؟ چه تدابیری بیاندیشیم که غیرخشونتبار باشه؟ بحث فردامونه و روز بعد اون.
تا پیروزی و فردای دیگه خداحافظ شما [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند] پیروز باشید.