July 14, 2009

متن پیاده شده روز سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸

سلام
بامداد سه‌شنبه ۲۳ تیرماه ۱۳۸۸ و ۱۴ جولای سال۲۰۰۹ میلادی در ایران. ابتدا طبق معمول چندتا سؤال رو جواب بدم.
سؤال اول این است که «استفاده از V سبز جنبش، روی چهره‌های آقای خامنه‌ای، احمدی‌نژاد، تابلوهای دولتی بهترین راهش چیه؟» من فکر کردم شاید بهترین راهش یک ماژیک کلفتی که با آب پاک نمی‌شه و راحت هم توی جیب جا بگیره، از اسپری بهتر هم هست و اگه شبرنگ هم باشه، بعداً رنگ زدن روش یا پاک کردنش فوق‌العاده دشوارتره؛ بهترین چیزیست که در جیب هرکسی باشه، هر جایی رد بشه، هر تابلوی دولتی، هر ماشین دولتی به‌خصوص از نیروهای سرکوب‌گر، هر عکس، هر شعار دولتی و هر جای دیگه با یک V کوچیک یا اگر وقت باشه با شعار دیگه‌ای می‌شه که اون علامت جنبش رو حک کرد و در واقع به دیگران امید داد.
همین جا یک نکتهٔ دیگر رو بگم؛ از رشت من یک تماسی داشتم که مطرح می‌کرد تمام شهر رشت شعار خیلی زیاد نوشته شده، به‌خصوص از هفتهٔ گذشته خیلی مقدارش بالا رفته. فقط خواهشم این بود که هرجایی که شعارنویسی می‌شه، کاری که هم اعتراض رو نشون می‌ده، هم به دیگران روحیه می‌ده، حتماً در فرصتی که می‌دونید مشکلی نداره، خطری نداره ازش عکس بگیرید، فیلم بگیرید؛ اگر می‌تونید توی عکس و اون فیلم اسم خیابون رو هم یکجوری بگیرید، یا از اسم خیابان جلوتر فیلم یا عکس بگیرید، ادامه‌ش از شعارهای روی دیوار که ممکنه جاهای پایین‌تری باشه؛ تا معلوم بشه کجای شهر هست و حتماً روی اینترنت قرار بدید، روی انواع و اقسام وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌هایی که هست قرار بدید تا اطلاعات بچرخه، دیگران هم ببینند و روحیه بگیرند. همونجوری که بارها و بارها عرض کردم عکس و فیلم در دنیای امروز یک بخشی از مبارزه‌ایست که ما داریم می‌کنیم.
سؤال دیگه راجع به اعتصاب ایتالیاییه که سه شب پیش، یک شب با سرعت بهش پرداختیم و رد شدیم. اعتصابی که معروفه به اعتصاب ایتالیایی یا اعتصاب سفید، در واقع روشیست که در عین حفظ ظاهر قانونی و پراسیجرها (procedures) و رویه‌هایی که در دستگاه است، کاری می‌شه که حداکثر کندی ایجاد می‌شه و محصول نهایی هم بیرون نمیاد. مثال های زیادی داره در کشورهای مختلف، من فقط یک مثال رو می‌گم و رد می‌شم. توی اینترنت اگر کسی دسترسی داشته باشه ذیل این سرفصل می‌تونه رجوع کنه، مطالب زیادی هست ولی یکی از بهترین مثال‌هاش اعتصابیست که در قطارهای نیویورک انجام شده. چون اعتصاب ممنوع بود و راننده‌های قطار حق اعتصاب نداشتند، از حق قانونی که می‌تونستند در هر ایستگاهی اگر بخوان دستشویی برن استفاده بکنند، شروع کردند به اینکه در تمام ایستگاه‌ها راننده‌ها پیاده بشند، پنج دقیقه برن دستشویی در نتیجه تمام قطارها از سرعت افتاد، به موقع نمی‌رسید، تمام سیستم حمل و نقل مختل شد و ناچار شدند که جلوی اعتصاب اینطوری به سبک سفید راننده‌ها کوتاه بیان.
رویهٔ خیلی قانونی که شما می‌دونید مثلاً در یک کارخونه، فرض کنید توی قسمت کنترل کیفیت خیلی ساده با ایرادی که می‌تونه بگذاره، برابر رویه می‌تونه خط تولید رو متوقف کنه. یا قسمت تعمیر و نگهداری وسایل، یا قسمت ایمنی یا همون جور که عرض کردم یک قطعه‌ای که گلوگاهه، یک پرسی که گلوگاه خط تولیده، یا کارگری که در یک جایی کاری دستشه و می‌تواند که تمام خط رو لنگ بگذاره، حتی واحد آشپزخونه می‌تونه همین کار رو انجام بده و ده‌ها مثال دیگه. معمولاً در نوع اعتصاب ایتالیایی حاصل نهایی این است که واحد کم کار می‌کنه یا اصلاً متوقف می‌شه و به‌خصوص محصول نهایی بیرون نمیاد یا خیلی به کندی میاد بیرون؛ در اینجا نقش مهندسین تکنسین‌ها و کارگرانی که آگاه هستند بسیار تعیین کننده‌ست و می‌تونند بقیه رو در واقع راه ببرند. اتفاقاً هسته‌هایی که در هرکجا اعتصاب ایتالیایی بکنند، اعتصاب سفید رو شکل بدند، بهترین هسته‌هایی هستند که در فازهای بعدی که ما به کمیته‌های اعتصاب می‌رسیم می‌تونند که راهبری بکنند.
بازهم تکرار می‌کنم حفاظت رو نباید فراموش کرد و کسانی که این کارها رو هم می‌کنند، حتی‌المقدور باید چند نفر رو هم به شکل کمیتهٔ سایه داشته باشند که اگر خدای نکرده مشکلی براشون پیش اومد، دیگران بتونند این کار رو ادامه بدند. من اخباری رو هم توی این دو سه روزه به دستم رسیده از پاره‌ای اتفاقات که به همین سبک فلج‌سازی افتاده ولی هر وقت قطعی و نهایی شد خدمتتون عرض خواهم کرد.
سؤال دیگه این است که «آیا تشکیل کمیته‌های پنج تا ده نفره در محله‌ها و مناطق، می‌تونه به پیش‌برد جنبش کمک بکنه؟» قطعاً این نه فقط لازمه، بلکه یکی از مهم‌ترین روش‌های سازمان‌دهی مردمی‌ایست که ما داریم. برای اینکه در یک محله و یک منطقه‌ست که بچه‌ها خوب همدیگر رو می‌شناسند، کمیته‌ای که می‌تونند به همدیگه اعتماد کنند و ساده‌ترین کار که شعارنویسیه می‌تونه توی یک کمیتهٔ پنج نفره، ده نفره انجام بشه. اگر کمیته‌های شعارنویسی خوب کار بکنند و همکاری با همدیگه رو تمرین بکنند، بعد آماده هستند برای اینکه در طول هفته تظاهرات برق‌آسا شکل بدند، با پنج نفر، ده نفر یا چند تا از این کمیته‌ها با همدیگه حداکثر پنجاه نفر.
چون همونجوری هم که قبلاً عرض کردم در فرسایش کودتاچی‌ها در آکسیون‌های که ما اونها رو فرسایش می‌دیم هیچ آکسیون و فعالیتی، به اندازهٔ تظاهرات توی خیابون (با رعایت همهٔ موارد ایمنی) مؤثر نیست و تأثیر مثبت در روحیهٔ مردم نداره و متقابلاً تأثیر مخرب در نیروهای سرکوب‌گر. به هرحال تشکیل کمیته‌های محله‌ای اتفاقاً یکی از بهترین روش‌های سازمان‌دهی مردمیه، به‌خصوص اینکه این جنبش در واقع به شکل زنجیرهٔ بزرگ سبزیست که هر کسی یا هر گروهی، یک حلقه‌ست از این زنجیر و این حلقه‌های منفرده که در واقع رهبران جنبش هستند؛ همین چیزی که حکومت کودتاچی‌ها الان نمی‌فهمه، دربه‌در هرکی رو که فکر می‌کنه فعاله، دستگیر می‌کنه، می‌بره زندان؛ به خیال اینکه جنبش بدون فعال می‌شه و می‌تونه کنترلش بکنه. غافل از اینکه هر یک جوان مبتکر، هر یک کمیتهٔ محلی، در واقع حلقه‌ای از حلقه‌های این زنجیر و رهبری از رهبران این جنبش و حرکت مردمیه.
نکتهٔ دیگه در مورد سیستم‌های کامپیوتریه. اگر یادتون باشه ما سه تا چیز رو گفتیم: برق، مخابرات و کامپیوتر. امروزه خوشبختانه بسیاری دستگاه‌ها سیستم‌های کامپیوتری و نرم‌افزاری دارند. هر نوع اختلال در اینها اولین خاصیتش این است که دستگاه به تمام پرسنلی که ممکنه به نوعی با این سیستم‌ها ارتباط داشته باشند، بدبین می‌شه و احساس امنیت نمی‌کنه. دوم اینکه وقتی در سیستم نرم‌افزاری یک بانک، یک اداره، یک دستگاه، یک کارخونه اختلالی پیدا می‌شه، باعث می‌شه کارها مختل بشه و مردم هم می‌فهمند که مبارزین دارند به حکومت نشون می‌دند که نمی‌تونه همین طوری راحت بیاد سوار شه به گردهٔ مردمی که دوستش ندارند.
نکتهٔ آخری هم این است که بچه‌ها در داخل ایران و خارج ایران، گروه‌های پارتیزانی اینترنتی دارند درست می‌کنند؛ دستورالعمل‌های مختلفی رو دارند روش کار می‌کنند که به محض اینکه حاضر بشه، در مسیر اینترنت هم قرار می‌دند تا اونوقت لشکر بزرگی بتونه که به این سیستم‌ها بپردازه و اونها رو از کارایی بندازه.
عرضم تمومه، تا فردای دیگر، با امید به پیروزی، شاد و سرافراز باشید [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]