August 3, 2009

متن پیاده شده روز سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۸

سلام
بامداد سه‌شنبه ۱۳ امرداد ۱۳۸۸و ۴ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
اول بگم که جنبش یک کمی نونوار شده؛ هم این چیزی که خیلی‌ها گفته بودند تاریخ رو بنویسید و بگذارید، بالاخره انجام شد و هم با یک پروژکتور و پردهٔ قرضی، این امکان رو پیدا کردیم که در طول صحبت‌ها گاهی عکس‌هایی رو انتخاب کنیم و یا فیلم‌هایی رو نشون بدیم.
اما من چند تا نکته رو بگم تا بیام سر اصل حرف که آکسیون بزرگ فردا برای روز تحلیفه. مطلب اول که می‌خوام بگم این است که یک ایمیلی درست شده msazgara، این e رو نداره؛ نمی‌دونم کی درست کرده به جای ایمیل ما که سؤالی اگر دارید برای این فیلم‌ها می‌فرستید msazegara هست، اون [msazgara] نمی‌دونم ماله کیه؛ ممکنه کلک باشه. بنابراین حواستون باشه وقتی که سؤالی می‌خواهیید بفرستید روی این فیلم‌ها، به msazegara@gmail.com بفرستید و نه msazgara.
نکتهٔ دیگه اینکه امروز در سطح شهر تهران، همون‌جوری که صحبت شده بود حرکات پراکنده قرار بود که هرکس که امکان داره و توانش رو داره انجام بده...

نسبتاً گزارش‌هایی که اومده، همه رو نگاه کردیم ما، حرکت‌های بسیار گسترده‌ای بود در خیلی نقاط تهران انجام شد و دیده شد که در بعضی شهرستان‌ها مثل رشت و انزلی هم گزارش رسیده بود که مقدار زیادی نیروی انتظامی بوده، نیروی سرکوب‌گر بوده و نشون می‌ده که اونها هم سعی می‌کنند شهرهای مختلف رو زیر نظر بگیرند، کنترل بکنند. در تهران یک اتفاق جالب این بود که گزارش‌هایی داشتیم که از سمت نازی‌آباد در جنوب شهر تهران هم حرکت‌هایی انجام شده و این نقیصه‌ای که ما کمی با جنوب شهر داشتیم رو خیلی بچه‌های جنوب شهر دارند سعی می‌کنند که پر بکنند و گسترهٔ جنبش رو در تمام سطح شهر تهران ممکن بکنند.
حالا به هرحال امروز یک مقداری هم سرکوب‌گرها گاهی بعضی جاها خشونت نشون می‌دادند، در فاصلهٔ عباس‌آباد تا میدون ونک، مرکز استقرار و توزیع نیروشون بود یا در پارک ساعی، لباس‌شخصی‌ها رو دوباره بسیج کرده بودند؛ اینها نکاتی بود که در بررسی امروزِ حرکت توی تهران دیده شد و این مراسم تنفیذِ یخ و سرد و واقعاً ورشکسته که شاید دو سوم آدم‌های خود جمهوری اسلامی توش نبودند و تلویزیون هم جرأت نکرد مستقیم پخش بکنه، این پاسخ مناسبی بود که مردم هم نشون دادند که به هیچ وجه قبول ندارند. توی اخبار دنیا هم منعکس شد این واکنشی که ما داشتیم. به‌خصوص الله‌اکبر شب و حرکاتی که باز از پاره‌ای محله‌ها گزارش شد که بعد از ساعت دهونیم-یازده شده و اعتراضاتی که به عمل اومده. سطح شهر تهران و پاره‌ای شهرهای دیگه هم گزارش حرکت کندِ ترافیک، بوق زدن و V کردن انگشت و اینها هم گزارش شده که همهٔ اینها درواقع در این حدی که نارضایتی عمومی رو نشون بده خیلی خوب بوده.
اما بیاییم سر فردا که اصل صحبت ماست. فردا ۱۴ امرداد که روز تحلیف رئیس‌جمهور قلابی، آقای احمدی‌نژاد در مجلس هست؛ قرار بر این است که در تمام شهرستان‌ها، در تمام شهرستان‌ها از اصفهان و شیراز و مشهد و تبریز که بچه‌های خوب تبریز نوشتند که «ما هم حرکت‌های مختلفی کردیم، بعضی‌ها فکر نکنند که تبریز اگر یک کمی ساکت‌تر به نظر می‌رسیده، بی‌تفاوته! تبریز هم حرکت می‌کنه» اهواز و رشت و شهرهای مختلفی که اسم برای من نوشتند که نمی‌رسم الان همه رو اسم بیارم، قرار بر این است که در تمام شهرها روز ۱۴ امرداد ۹ صبح، صبح درواقع اطراف بازار، بازارِ اون شهرها تجمع انجام بشه و درواقع ما بازار رو بخواهیم که تعطیل بکنند بازاری‌ها و به تجمع ما بپیوندند و حرکتمون رو در واقع در اونجا بکنیم. شعارمون هم «یک مملکت، یک دولت، اما به رأی ملت» و ما یک رئیس‌جمهور قانونی می‌شناسیم، مهندس موسویه؛ او رو رئیس‌جمهور می‌دونیم، برای او سوگند می‌خوریم و رئیس‌جمهور قلابی رو قبول نداریم و از آقای مهندس موسوی هم می‌خواهیم که کابینه‌ش رو معرفی کنه که مردم با کابینهٔ واقعی حاضرند همکاری کنند و نه کابینهٔ قلابی آقای احمدی‌نژاد.
اما در تهران، قرار به میدون بهارستانه و اگر در اشغال باشه، میدان امام خمینی و اگر در اشغال سرکوب‌گرها باشه، بازار و اگر اونجا هم در اشغال باشه، پخش شدن در سطح شهر تهران، در تمام نقاط شهر تهران و شبیه کاری که پنجشنبه کردیم. عین همین موضوع در مورد سایر شهرها هم صدق می‌کنه؛ هروقت که دیدید که سرکوب‌گرها هستند، آمادهٔ درگیریند، می‌خوان خشونت بکنند، دستگیر بکنند، حمله بکنند، خدای نکرده تیراندازی بکنند و از ما تلفاتی بگیرند، باید به سرعت پخش بشیم، بریم در نقاط مختلف؛ چون نیرو ندارند نمی‌تونند کنترل کنند. بند آوردن خیابون با ترافیک هم یکی از واجباته که خطوط ارتباط سرکوب‌گرها رو بِبُریم، نتونند جابجا بشند؛ اون‌وقت دیگه محله‌های مختلف شهر مال ماست.
یکی برای من نوشته بود «ما در همون محلهٔ خودمون اگر حرکت بکنیم چه اشکالی داره؟» خیلی هم خوبه! هیچ اشکالی هم نداره. این رو باز هم تکرار می‌کنم، میدان بهارستان زندان باستیل نیست بخواهیم بریم فتحش بکنیم، درگیر بشیم؛ همین‌قدر که اونجا ناچار بشند لشکر بچینند و اشغال بکنند اطراف مجلسی رو که می‌خوان سوگند بخورند، نظامی‌ها باید اشغال کنند محافظت بکنند که مردم اونجا نباشند، این به لحاظ وجهه و چهره، اونها رو نشون خواهد داد. اگر خطری نداشت جمع می‌شیم، تظاهرات می‌کنیم؛ اما اگر خطری داشت پخش می‌شیم و در سطح شهر تهران فعالیتمون رو می‌کنیم. امروز در چندین میدون بود، در بیش از بیست میدون سی میدون یا محله‌های مختلف کارمون رو انجام خواهیم داد، در تهران و تمام شهرستان‌ها.
از اینجا حالا برگردم روی نکته‌ای که می‌خواستم بگم به عنوان یکی از پیروزی‌های جنبشمون. شما حتماً خاطرتون هست که قبلاً ما از این عکس‌ها که داشتیم، آدم‌های اینجوری که این یکی چون جلیقه تنشه به احتمال زیاد اسلحه هم داره؛ آدم‌های اینجوری رو که بودن می‌گفتیم شناساییشون بکنیم، برای اینکه اینها سرکوب‌گرهایی هستند که بچه‌ها رو سرکوب می‌کنند؛ بشناسیم، بریم سراغ خانواده‌هاشون،آدم‌هایی که، درواقع سرکوب‌گرانی که باید اینها رو بشناسیم، بریم سراغ خانواده‌هاشون، اینها تیپ‌هایی هستند که باید شناخت.
اتفاقی که افتاده این است که امروز در تهران دیده شد که یک عده از این آدم‌ها ماسک زدند؛ این کاملاً پیروزی ما رو نشون می‌ده، تاکتیک ما که اینها رو شروع کردیم به شناسایی؛ تو محله‌هاشون، توی خانواده‌هاشون، فامیل‌هاشون افشا کردیم؛ کارگر افتاده، خودشون رو دیگه از ترس با ماسک می‌پوشونند. البته اگر هرکدومشون تنها گیر بچه‌ها بیفتند، حتماً واجبه که ماسکشون رو بردارند، ازشون یک عکس بندازند اگر این امکان پیدا بشه. در غیر این‌صورت همین، این پیروزی جنبش رو نشون می‌ده و نشون می‌ده به ما که همین کار رو باید ادامه بدیم. این حرکت درستیست که فرماندهان سپاه، آدم‌های عضو بسیج، سرکوب‌گرها، همه رو باید شناسایی بکنیم و ادامه بدیم به افشاگری و توضیح موقعیتشون.
یک سؤال دیگه رو هم جواب بدم. یکی از گروه‌های بچه‌های فعالی که بودند برای من پیغام گذاشته بودند که ما موتورسیکلت‌ها رو اگر بتونیم کنترل کنیم، دو نفری که روش سوارند، مثل سواره‌نظام می‌زنند، نمی‌گذارند هستهٔ تجمع شکل بگیره، درواقع پیاده‌نظامشون رو چون تعدادمون بیشتره می‌تونیم انجام بدیم. باز هم ما اینجا بحث کردیم، ساده ترین راه جلوگیری از حرکت موتورسیکلت‌ها، همون میخ‌های سه‌پریست که پنچرشون بکنیم. می‌شه توی کیسه فریزرهای سیاه هم ریخت چند تا شو که مستقیماً هم پخش [نشه] دیده نشه، برن روش. ولی یادتون هم باشه، از دوتا موتورسیکلت‌سوار احتمالاً نفر عقبی، هم گاز فلفل داره، هم اسلحه داره. بنابراین روش‌های دیگه ممکنه خطرناک باشه؛ بهترین کار پنچر کردنشونه تا هسته‌های تجمع بتونه شکل بگیره.
عرضم رو تموم بکنم؛ تا فردا شاد و پیروز و موفق باشید. به امید موفقیت! [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]