سلام
پنجشنبه ۱۵ امرداد ۱۳۸۸ و ۶ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
من ابتدا یک خبر خوبی رو بدم، اینست که دوست عزیز ما، آقای دکتر نوریزاده در برنامهٔ «پنجرهای رو به خانهٔ پدری» که روی فرستندهٔ تلویزیونی رژلات [rojhelat] هرشب از ساعت ده و نیم تا یازده و نیم شب در روی ماهوارهٔ هاتبرد، سیزده درجهٔ شرقی [Hotbird 13.0E] پخش میشه و در تمام ایران قابل رؤیت هست، به بنده اجازه دادند که این ده دقیقهای که هر روز تهیه میکنیم و روی همهٔ وسایلی که داریم، از یوتیوب و سایت و غیره و میگذاریم، اونجا هم در میون برنامهشون قرار بدند؛ سعی میکنند که هر شب سر ساعت یازده، این برنامه در داخل برنامهٔ «پنجرهای رو به خانهٔ پدری» هم پخش بشه. این دست ما رو باز میکنه که هر وقت اطلاعرسانی هم داشتیم، آکسیونی بود، تظاهراتی بود، مطلبی رو باید با هم انجام بدیم، اون رو هم اضافه بکنیم به این برنامههای ده دقیقهای و به این ترتیب نقیصهٔ اطلاعرسانیمون جبران میشه؛ بنابراین این نکتهٔ اول.
اما بیاییم سر تظاهرات ۱۴ امرداد؛ خسته نباشید، دست شما درد نکنه، فوقالعاده خوب بود. اونچه که با هم قرار گذاشته بودیم، من فکر میکنم تقریباً به خوبی انجام شد و قرارمون این بود که ۹ صبح که مراسم تحلیف انجام میشد، در تهران میدون بهارستان، میدون امام خمینی و بازار باشه، در تمام شهرها بازارِ اون شهرها باشه. این کار فایدهش این بود، درسته ۹ صبح وقت خوبی برای تظاهرات نیست ولی این یک روزِ خاص چارهای نداشتیم، باید این کار رو میکردیم؛ ولی بقیهٔ وقتها طبیعتاً عصر برای کار ما بهتره و این کار باعث شد که اون اتفاقی که میخواستیم افتاد. یعنی ناچار شدند تحلیف رو زیر برق سرنیزه، در محاصرهٔ نیروهای نظامی انجام بدند و همهٔ دنیا هم دیدند و فهمیدند که تحلیف با مخالفت مردم مواجهه و با تدابیر شدید امنیتی باید رئیسجمهور قلابی بره در مجلس و سوگند به تقلب بخوره؛ بنابراین این نکتهای بود که میخواستیم.
حالا با هم یک نگاه کوچیکی به دو تا صحنه از این تظاهرات بندازیم. ببینید، همونجوری که پیشبینی میشد این یک صحنهست که یکی از دوستان فرستاده، از موتورهایی که مثل نمایشگاه موتور چیدن اینجا، از شبِ قبل، ساعت دوازده و نیم آماده بودند و هر نیروی دیگهای رو بگید آماده کرده بودند. من این رو هم یک نشونی بدم، باز مال همین تظاهرات چهارشنبهست که یکی از دوستان گرفته و نشون میده که وقتی میخواد شروع بکنه، روزنامهٔ همشهری رو با تاریخش ابتدا یک شات گرفته، بعد اومده توی جمعیت که البته حالا سر دوربین پایین بودش و یک نکتهٔ سومی رو تا حالا روی این صفحه هستیم نشون بدم، این آدمی هم که در اینجا در مراسم تنفیذ در بیت رهبری شرکت داره، میبینید که روز چهارشنبه توی خیابون به یکی از بچههای جنبش سبز، [به] یکی از دخترها حمله کرده و همین آدم در خیابون داره کار سرکوبگری رو انجام میده؛ بنابراین این روند ما که اینها رو شناسایی بکنیم و بشناسیم کماکان باید ادامه پیدا بکنه و من خواهشم این است که اگر اسم و آدرسی هم از این آدم، هرکی میتونه پیدا بکنه، دریغ نداشته باشه.
اما بیاییم سر بحث خودمون؛ درواقع ببینید از امروز که پنجشنبهست، روز بعد ازاین مراسم هست، ما وارد یک فازی میشیم که بهتره اسمش رو بگذاریم مقاومت در برابر دولت اشغالگر کودتاچی. دولت کودتاچی که از نتایجِ قلابی انتخابات و کودتا بیرون اومده، با پشتوانهٔ خارجی و پشتوانهٔ اجنبی، درست مثل این است که مملکت ما در اشغاله؛ بنابراین ما در این فاز جدید اون استراتژی سه مرحلهایمون رو دنبال میکنیم تا فلجش بکنیم و پایین بکشیمش. همهٔ مناسبتها برای ما جاییست که حضورمون رو اعلام میکنیم؛ همهٔ فعالیتها برای ما زمینهایست که ما میتونیم خودمون رو نشون بدیم. ابتدا بگم همین امروز خیلیها پرسیدند «نیمهٔ شعبان چه استفادهای میشه کرد؟» قراری که داریم، هر امکانی، هر جشنی، هر عزایی، هر تجمع قانونی، برای ما یک فرصتیست که خودمون رو نشون بدیم؛ بخصوص اگر اون مناسبت مذهبی باشه از یک جهت بهتره، برای اینکه ماسک تزویر و ریای حکومت رو پاره میکنه وقتی که بخواد برخورد کنه. بنابراین در پختن شلهزرد، در توزیع اون، در توزیع شیرینی، در چراغونی، رنگ سبز و غیره همهٔ جاهاییست که ما میتونیم خودمون رو و شعارهای جنبش سبز رو نشون بدیم و از این فضا استفاده بکنیم.
اما یک امکان بزرگ دیگهای که اون هم از همین امروز پنجشنبه شروع میشه، لیگ سراسری فوتباله که به اضافهٔ لیگ دسته یک امکان صدها آکسیون قانونی رو پیش ما باز میگذاره؛ هر استادیومی برای ما امکان یک تجمع قانونیه. در مکزیک، مبارزین مدنی سالها در سیاهترین سالهای دیکتاتوری از استادیومها استفاده میکردند. یادتون باشه سرکوبگرها دیروز چهارشنبه یک جلسهای گذاشتند، هزار و پونصد نفر رو از سطح کشور جمع کردند، همه رو سعی کردند توجیه کنند، فشار بیارند که بتونند استادیومها ، کسایی که شعار توی استادیومها میدند، رو کنترل کنند. سعی کردند تمام استادیومها رو دوربینکشی بکنند و شناسایی کنند اگر کسی شعار بده و بعد در واقع با لاک خانمها اگر بتونند پشت لباسش یا شلوارش علامت بگذارند که بعداً مثلاً دستگیرش بکنند و از این قبیل کارها. بنابراین استفاده از استادیومها کار بسیار خوبیست ولی باید که احتیاطات لازم رو بکنیم.
یک روزنامهٔ سبز ورزشی - کمک کردند دوستان همفکری کردند- منتشر شده که روی فیسبوک من و سایت و روی فیسبوکهای مختلف، فیسبوک مهندس و انواع و اقسام، این روزنامه داره میاد. تا الان مثل اینکه چهارصدهزارتا، پونصدهزارتا کلیک و تیراژ داشته. دستورالعملهای خوبی توش نوشتند. یادتون باشه هروقت که دوربین تلویزیون میآد، میشود که V نشون داد؛ به شرطی که ببینید فضای استادیوم خیلی پلیسی و امنیتی نباشه. موقعهایی که جمعیت صداش توی هم میره، صدای شعار چیزی نیست که بتونند پیگیری کنند؛ بنابراین شعار «مرگ بر دیکتاتور»ی که بچههای مکزیک هم اتفاقاً میگفتند و همین شعار رو تکرار میکردند و یا شعارهای دیگه، این میتونه که استادیومها رو به لرزه دربیاره؛ بهخصوص مثلاً موقع بیرون اومدن که جمعیت توی همه یا در هاف تایم half time [نیمه] که ممکنه یک جاهایی جمعیت حرکت میکنه؛ هرجا که جمعیت هست، میشود که از فضای استادیومها استفاده کرد و شعار داد. بیرون از استادیوم بهخصوص موقع برگشتن، فضای دیگهایست که میشه استفاده کرد و ضمن اینکه چون بازیها پنجشنبه و جمعهها هست، بهخصوص پنجشنبههاش بچههایی که میرند تا استادیومها رو سبز بکنند، امکان خوبی ایجاد میکنند که بچههایی که استادیوم نمیرند، توی سطح شهر در واقع فعالیتهای دیگه بکنند؛ چون نیروهای پلیس رو به اونجا متمرکز میکنند. من راجع به استادیومها بازهم صحبت خواهم کرد؛ خواهش میکنم که اگر سؤالی هم دارید، با ما درمیون بگذارید تا بتونیم که بهتر از فضای اونجاها استفاده بکنیم.
من از بچههای شهرستانها، از مشهد بابت تظاهرات گزارشهایی رسیده، چجوری بچهها پارک ملت یا فلکهٔ تقیآباد یا جاهای دیگه، سرکوبگرها رو دووندند؛ از رشت از شیراز رسیده ولی [از] شهرستانها من خواهشم این است که فیلم رو بیشتر به ما برسونید؛ ما نقص کارمون رو هم میتونیم ارزیابی کنیم. به هر صورت وارد فاز مهم و جدیتری شدیم که ازین پس دولت قانونی، مهندس موسویه؛ حتی ممکنه در فازهایی رئیسجمهور منتخب رو بگیرند، مثل ماندلا در زندان باشه و زنجیر سبز دمکراسی ما، مثل کنگرهٔ ملی افریقا باید او رو آزاد کنه و دولت کودتایی اجنبی اشغالگر در مملکته، نهضت مقاومت ما سینه به سینه، دست به دست باید بتونه بره جلو.
عرضم رو تموم میکنم؛ تا فردا شاد و پیروز و موفق باشید [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]