سلام
پنجشنبه ۲۲ امرداد ۱۳۸۸ و ۱۳ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
من ابتدا یک سؤالی رو جواب بدم؛ سؤال بزرگیست که قبلاً هم وعده کردم مفصل بگم و دارم تهیه میکنم، اما بازهم باید اشاره بکنم. یک دوستی پرسیده که «ما خُوب میریم، تظاهرات میریم، نماز جمعه میریم و کارهای دیگهای که توی این مدت بوده کردیم؛ اما آخرش چجوری پیروز میشیم؟ آخرش چجوری اینها سرنگون میشند؟» من فیالجمله باید بگم همون مسیر سهگانهای رو که ترسیم کردیم، یعنی تقویت اتحاد و یکپارچگی و مقاومت مردم در آکسیونهای عمومی، فرسایش دادن کودتاچیها و بعد فلجسازیشون؛ این مسیر میره و در انتها حکومت کودتا رو پایین میآره. اما چجوری این اتفاق میافته: فرض کنید در مسیر فرسایش که الان فقط دوماه از عمر جنبش ما داره میگذره، شکافهایی که توشون ایجاد میشه، درگیریهایی که ایجاد میشه، کشمکشهایی که ایجاد میشه، ناتوانیهایی که برای حکومت ایجاد میکنیم ما، مثل اینکه تحریم میکنیم کالاهای کودتاچیها مثل سیگار و مواد مخدر که به عنوان اولین قدم دیشب مطرح کردیم و کالاهای دیگه، تضعیفشون میکنیم؛ دستگاههاشون رو باهاشون همکاری نمیکنیم؛
من یک بار عرض کردم، باز همینجا سؤال در سؤال جواب بدم: یک کسی گفته بود که «برق و کامپیوتر و مخابرات، خودمون هم ازش استفاده میکنیم» اون بحث من این بود که در هر دستگاه دولتی، درواقع در هر دستگاه که حکومت ازش استفاده میکنه، اگر برق، کامپیوتر و مخابراتش دچار اختلال بشه، [اون دستگاه] دچار اختلال میشه و کارآمدیش میاد پایین؛ میفهمند که مردم در هر جا که هستند، حاضر نیستند به این سادگی اجازه بدند که یک عده اجنبیساخته، بیان روی کولشون سوار شند و از ممکلت سواری بگیرند.
ما الان در یک نهضت مقاومتی به سر میبریم، یک جنبش سبز بزرگی که میخواهیم که نگذاریم یک اقلیت کودتاچی و سرکوبگر به کمک خارجی، مملکتمون رو بگیره. بنابراین مجازیم که دستگاههای اونها رو صلحآمیز و بدون خشونت و درگیری، درواقع بتونیم مختل کنیم؛ که نشون بدیم نمیتوانند در کشور حکومت کنند و همهٔ این مسیرهای فرسایشی که حالا بحث مفصلش رو بعداً میکنیم، ما رو آماده میکنه به اینکه شروع کنیم به همکاری نکردن، سر کار نرفتن، اعتصاب ایتالیایی کردن، آروم آروم درواقع مصرف نکردن کالاهایی که صحبت شد، نپرداختن قبضهای آب و برق و تلفن و گاز و مالیات و غیره وغیره، تا اون توانمندی رو پیدا کنیم که برسیم به فلج کردن و اعتصابات سراسری. الان زوده؛ هنوز جنبش یک مدت دیگهای کار داره؛ ولی بچهای که به دنیا اومده، آروم آروم داره رشدِ خودش رو میکنه. باید تاکتیکپذیر بشیم؛ یاد بگیریم یک جاهایی یک کارهایی رو میکنیم، یک جاهایی یک کارهایی رو نمیکنیم. آروم آروم که تشکیلات مناسبمون هم در سراسر کشور به وجود میآد، که شروع کردیم به این کار و تواناییهامون بالا میره، اونجا اونوقت مطمئن باشید که به راحتی میتونیم کمرشون رو بشکنیم.
این رو هم بگم، قبلاً هم عرض کردم که ما گسترشمون در طبقات جدید، گسترشمون در آکسیونهای جدید و نوآوریهایی که داریم و گسترش جغرافیایی، سه حوزهایست که جنبش باید رشد بکنه و به تدریج که داره در این سه حوزه رشد میکنه، تشکیلات متحدتر، منسجمتر و تاکتیکپذیری پیدا بکنه؛ این اون مسیر قدرتیست که پیدا میکنیم. حالا که گسترش جغرافیایی رو مطرح کردم که انصافاً اولویت یکِ یکِ یکمون هم هست الان، باز دو نکته رو عرض بکنم: یکی بچههای دانشگاه آزاد وظیفهٔ سنگینی دارند؛ برای اینکه به تدریج که به اول مهر نزدیک میشیم، اونها هستند که به تمام شهرهای کشور میرند؛ میتونند برند؛ چه اهل اون شهر هستند، چه از جای دیگهای هستند؛ ارتباطرسانیِ درون خودشون رو باید توسعه بدند بچههای دانشگاه آزاد و وقتی میرند سر کلاس، همدیگه رو میبینند، از هم نیرو بگیرند؛ قول و قراشون رو بگذارند و بتونند که در تمام شهرها حضور داشته باشند و نکتهٔ دوم از من خواستند که بچههای کردستان رو اسم بیارم که امروز توی برنامهٔ VOA هم من شب گذشته اسم آوردم؛ واقعاً مظلومترینِ مظلومهای کشورمون هستند و این رو به شهرهای دیگه میگم: هر بلایی، هرجای کشور، سر هر شهری میآرند، باور کنید پنج برابرش رو به سر بچههای کردستان آوردند و میآورند و قهرمانانه مقاومت کردند. همینطور هم بچههای تبریز خواستند از من که من بگم که سال ۸۵ در حقشون ظلم شد، سر اون کاریکاتور و هیچ کس به دادشون نرسید و راست هم میگن؛ من از خودم شروع کنم که متوجه نبودم چه ظلمی در حق بچههای تبریز و آذربایجان داره میشه. بچههای بروجرد هم از من خواستند اسم بیارم و استان لرستان کلاً و کارهایی که کردند و شهرهای مختلف.
اما بیام سر نمازجمعه که همونجوری که عرض کردم، ما اصل کلّیمون این است که در هر تشکل قانونی که در کشور میشه، میریم حضور پیدا میکنیم و میگیم که ما هم هستیم. مثالی که خیلی خوب میخوره، جنبش مارتین لوتر کینگ در آمریکا، نهضت مدنی سیاهان، چون حق رأی نداشتند، هرجایی جای رأیگیری بود، میرفتند روبروش میایستادند؛ خیلی معصومانه، خیلی مظلومانه و حق خودشون رو نشون میدادند که میخوان بگیرند. ممکنه بگید که در امریکا اینچنین خشن نبوده! چرا یک موقع سیاهها رو میکشتند، آتیش میزدند، دار میزدند اون گروههای فشاری که بودند؛ ولی با این مظلومیت و معصومیتِ خودشون، رسیدند در ۱۹۶۴ اون فرمان معروف Civil Rights رو، امضای رئیسجمهور امریکا رو گرفتند و رفع تبعیض نژادی کردند و حق رأی و سایر موارد.
بنابراین ما هم در نمازجمعه، صرفنظر از اینکه در تهران آقای رفسنجانی بیاد یا نه، که ازش دعوت هم شده و یا رئیسجمهور منتخبمون بتونه بیاد یا نه، چون میدونیم زیر فشاره و در حصر خانگیه، اما او رو در کنار خودمون میبینیم، همیشه ما نمازجمعه رو در تهران و تمام شهرهای کشور، آروم شرکت میکنیم. اگر خطر داره در محوطهٔ اصلی نماز جمعه بریم، نمیریم؛ بیرونتر میایستیم. اگر کسی مسئله داره که پشت سر اون امام جماعت نماز بخونه، هیچ اشکالی نداره؛ در شیعه نماز جمعه واجب نیست، تخییریه و در سایر مذاهب هم وقتی امام جماعت رو قبول نداریم، نماز خوندن جایز نیست؛ بنابراین میتونید برگردید منزل، نمازتون رو اعاده کنید یا اصلاً برگردید منزل نماز بخونید. با کفش اگر وایستید نماز بخونید، چون جونتون در خطره، نهفقط اشکالی نداره، بلکه واجبه کفشتون رو در نیارید. اگر پسر دختر کنار هم قرار بگیرند، هیچ اشکالی نداره؛ آقای خمینی در پاریس این رو گفت.
میخوام بگم اینها اصلاً هیچ مشکلی نداره؛ مهم حضور ماست؛ آرام و بدون خشونت، حقمون رو میخواهیم مطرح کنیم و بگیم که ما در هر تشکلی حاضر هستیم و یک دونه V نشون دادن، یک دونه شعارِ به روایت خودمون، کافیست که ما رو مطرح کنه. من چند تا شهرِ دیگه هم انتخاب کردم، دعوتهایی که بچهها درست کردند در اینترنت، خواستند من نشون بدم: اصفهانه که عکس بزرگانی مثل آیتالله منتظری و شهدا رو مطرح کردند؛ سرزمین گیلان، دلیرمردان خطهٔ گیلانه که عکس میرزا کوچک خان رو گذاشتند؛ مازندرانه که عکس دو شهید زمان جنگ رو گذاشتند و گفتند «دیریست خانهمان در حال ویرانیست، برخریزید تا خون شهدایمان پامال نشود» و ارومیه رو گذاشتند، شهید مهدی و حمید باکری رو گذاشتند که این روزها این کودتاچیها با این شهدای جنگ هم مشکل دارند و گفتند که همچون صخرهای استوار، خلاصه در نمازجمعه هستیم.
من تا فردایی که فردای پیروزی و موفقیت هست، براتون آرزوی سلامتی و توفیق میکنم؛ شاد و سرافراز باشید.
[انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]