August 19, 2009

متن پیاده شده روز پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۸

سلام پنج شنبه 29 امرداد 1388 و 20 آگوست 2009 میلادی
یک کسی از دوستان گفته بود که هر چند تا مطلب می خواهی بگویی اول بگو چند تا که بیننده هم تکلیف خود شو بدونه. حرف درستی است بنابر این می گم که راجع به چهار تا موضوع می خواهم امشب خدمتتون صحبت کنم. موضوع اول سوالی است که یکی از دوستان کرده که از یکی از شهرها که من روشی را انتخاب کردم که پاره ای از فیلم های روی اینترنت رو روی سی دی آوردم. پاره ای از بخش های آموزش بنده رو دوی سی دی آورده و خلاصه این که مجموعه ای به سلیقه خودش درست کرده و توزیع کرده و نوشته بود که این روش خیلی روش خوبی بوده و مؤثر بوده، در شهری که من زندگی می کنم و منطقه ای که هستم، خیلی ها اطلاع ندارند از حوادث درست و حتی مثلا کشته شدن ندا در تهران برای این که تنها وسیله ارتباطشون صدا و سیما جمهوری اسلامی که اون دروغ ها و شبهه افکنی هایی را کرده.

من می خواستم به همه شما هم عرض کنم این روش خیلی خوبی است یعنی بحثی که دیشب داشتیم در مورد اطلاع رسانی که وقتی شبکه درست بکنیم هر کسی پانزده نفر، ده نفر، بیست نفر بسته به استطاعتشون در نظر بگیره که بهش خبر برسونه، اخبار گذشته یا حوادث آینده یا آکسیون هایی که دعوت می شه یا آموزش هایی را که منتقل بکند. اگر این آدم ها را می شناسه یا آدم ها محرم تر یا نزدیک تر که مطمئن هست. مسئله درست کردن سی دی یا تکثیر اون هم که خلاصه ای از اخبار، خوادث ، آموزش ها و کارها روش باشه. کاملا می تواند مفید باشه، به هر حال ببینید ما برای اطلاع رسانی باید از همه وسائل استفاده بکنیم چون اصول یکی از روش های شناخته شده حکومت های استبدادی به خصوص در کودتاهای نظامی که سعی می کنند خفقان ایجاد کنند، مجاری اطلاعات را ببندند، اطلاع رسانی را ببندند و مردم را در بی خبری نگه دارند، اطلاع رسانی امر مهمی است که امروزه خوشبختانه با اینترنت ، کامپیوتر ، تلویزیونهای ماهواره ای هست اما در جاهایی که فکر می کنیم روش های دیگه ای لازمه از پخش اعلامیه، پخش سی دی، دیوار نویسی، چسباندن یک دونه اطلاعیه روی دیوار، مثل کاری که چینی ها می کردند و ایستادن جلوش و خوندن یا شب نامه یی که در دوران مشروطیت خودمون هم رایج بوده، حتی سینه به سینه گاهی می تواند بسیار موثر باشه. بنابر این در پاسخ این دوستمون باید بگم کار خیلی خوبی است و هیچ نگران هم از این نباشه که ممکنه اثر انگشت بمونه، حداکثر می تونه یک کهنه بکشه و تمیز بکنه. اگر چیزی رو درست کرده ولی جای نگرانی هم نداره و دیگران هم می تونند از این روش و روش های ابتکاری دیگه هم استفاده بکنند.
مطلب دوم راجع به دیوارنویسی و شعارنویسی که یکی از کارهای مستمر و مداوم باید باشه، یک کسی که من سعی می کنم وبلاگش را روی سایت خودم مجددا بگذارم و یک بار گذاشته بودم و بعضی بخش هایش را در همین برنامه آموزش بدم. آموزش های خیلی خوبی از دیوارنویسی ، تهیه شابلن، حتی مدل هایی که می تونید انتخاب کنید و ازش شابلن درست کنید روی طلق و امثالهم تهیه کرده که در روزهای بعد خدمتتون اعلام می کنم. ولی اصل ماجرا موضوعی است که همواره باید به شکل وظیفه گروههای سه تایی یا هفت تایی که گفتیم از اولین وظایفی است که باید با هم تمرین بکنیم. شب به خصوص یا روز در جای خلوتی که می دونند یا در اماکن یا جاهایی این را همواره باید در دستور گذاشت. همین دوست ما نوشته بود که خب شعارهای مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر این کس مرگ بر آن کس زیاده، اما یک کم شعارهای مثبت لازمه من هم باهاش موافقم، به هر حال جنبش سبز، زیبا، دموکراتیک داریم ، درسته که به کاممون تلخ کردند و درسته که سرکوب و خشونت تزریق کردند ولی اون به جای خودش و جوابش همین مرک بر دیکتاتورهست. اما حرف های مقاومت گونه و حرف های مثبت و روبه جلوو سبزی بهار هم می تونه به ما روحیه بده، یاد این بیت شعر مجتبی کاشانی می افتم که می گه سبز یعنی استقامت تا بهار" سبز یعنی استقامت تا بهار می تونه یا حرف هایی شبیه به اون هم می تواند بسیار زیبا و روحیه بخش باشه و زیبایی روح ما را نشون می ده. در جنبشی که در پیش داریم. نکته سوم که می خوستم بگم این است که آقای شجریان که به حق با اون نامه خودش گفت که من هم جزو خس و خاشاکم و بنابراین اجازه نمی دهم که ترانه ها و آهنگ ها وآوازهای من از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش بشه. یک نقطه مقاومت بود روی اصل کلی که ما چهره های بزرگمون مانند هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان، اساتید، روحانیون هرکسی را که به سمت جنبش مردم بیاد، مردم را پشتیبانی می کند ، خواست جنبش را بیان می کنه باید تکریم بکنیم، بزرگ بداریم و از او پشتیبانی بکنیم. آقای شجریان که استاد مسلم هنر و موسیقی در ایران هستند با این کار خودشون شاید بشه گفت جایی را داره پیدا می کنه در جنبش سبز که عارف قزوینی در جنبش مشروطیت داشته. البته از نوع دیگری. این هنرمند یکی از آیکون های جنبش ماست. نشانه های جنبش ما می تونه باشه. الان که پنج شنبه است فردا جمعه و از شنبه که اول ماه رمضانه به خصوص اون ربنای آقای شجریان که سی سال قبل از افطار، قبل از اذان مغرب از رادیو پخش می شده امسال قرار که پخش نشه به دلیل اعتراض آقای شجریان اگر چه ایشان گفته بودند ، ربنا می تونه پخش بشه ولی صدا و سیما هم خواسته لج بکنه و گفته این را هم پخش نمی کنیم بنابراین به عنوان یک وظیفه مبارزاتی ، پخش نوار ربنای آقای شجریان یک خاری که تو چشم کودتاچیان فرو می ره. یک سمبلی است از مقاومت یک ملت که حتی در دعای قبل از افطار هم از هنرمند و قهرمان محبوب خودش استفاده می کنه و با پخش یک ربنا مخالفت خودشو با دولت کودتای بتونه نشون بده. بنابراین من در پاسخ یک سری از سؤالاتی که شده بود ما جمع آوری کردیم ، ضبط کردیم که چیکار کنیم می خواستم بگم که می تونید هم از منازل پخش کنید هم از پشت بام ها پخش کنید. هم از مغازه ها به خصوص خواهش کنید که دم افطار خیلی هاشون اذان پخش می کنند و برای مشتریاشون دعای قبل از افطار را می گذارند، مراجعه کنید و خواهش کنید ربنای آقای شجریان را پخش بشه که برای همه هم محبوب و خاطره انگیزه. بنابراین ، این هم نکته سوم.
اما نکته چهارم و آخرین نکته ای که می خواستم بگم این است که ما در واقع مثل یک موج ناآرام ، مثل موج دریا به قول اقبال لاهوری مازنده از آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
ما به صورت یک موج، مواج مبارزاتی پنج شنبه که امروز هست عصری می تونیم از خونه بیایم بیرونف کافیست که تو خونه نباشیم. با ماشین بیائیم بچرخیم که تو خونه نباشیم. با ماشین بیائیم این بوق زدن و وی نشون دادن ، زنده بودن ما رو نشون می ده. شنبه همون جوری که قبلا صحبت شده کارمند ها می رن سر کارشون چون زوده که بخواهیم کارمندان نروند ولی ما می توانیم به هیچ اداره ای مراجعه نکنیم، بنابراین شنبه از طرف مردم، عدم رجوع به اداره هاست. من از کارمندان هم خواهش می کنم اگر مراجعه ای بود و یادش رفته بود می تونند یواش بهش بگن امروز قرار نیست که کسی مراجعه بکنه. این اولین گام از یک برنامه چند گامیست که در انتها می رسیم به اینکه دولت کودتایی نتواند کشور را اداره کنه و ما دولت را تحویل دولت قانونی خودمون بدهیم. به هر صورت این تمرین روز شنبه هم که باز هم می تونم راجع بهش فردا صحبت کنم. مطلب دیگه ای است که می خواستم بهتون بگم. عرضم را تموم می کنم. تا فردا شاد و پیروز و سرافراز باشید.به امید پیروزی.
انگشتانشون را به شکل V گرفتند