August 23, 2009

متن پیاده شده روز یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۸۸

سلام، یک شنبه اول شهریور 1388 و 23 آگوست 2009 میلادی
سؤالات متعددی مطرح شده در مورد اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی که با اجازه تون می گذارم برای بحث فردا و اینکه چرا جنبش ما به اظهارات آقای رفسنجانی و دیگران بستگی نداره و اساساً ایشون چه حرفی زده و یا چه نقشی بازی کرده یا می تونه بازی بکنه. اما امشب یک موضوع فقط داریم روش بحث بکنیم. و اون هم سؤال جدیست که راجع به تشکیلات و مبارزات بی خشونت مطرح شده سؤالات متعددی اومده که من برای توضیحش باید یک کمی راجع به مفهوم اساسی مبارزات بی خشونت ، توضیح بدم. برای اینکه این را توضیح بدم، سه تا شکل هست که کشیدم و برای شما در واقع به کمک این شکل ها اون چیزی را که می خوام بگم ، توضیح می دهم.

توضیح شکل: فرض کنید که این میدان مبارزه ای است که ما داریم. یعنی حکومتی که رهبری در رأسش قرار گرفته، مقامات حکومتی از جمله دولت کودتا ساخته چسبیده بهش و زیر نظر او قرار دارند و این ساختار روی دوش ستون هایی است که به عنوان مثال ستون اداری و بوروکراسی دولت را کشیدم، ستون اقتصادی و نهادهای اقتصادیش قرار داره، ستون امنیتی که امنیتی- نظامی و این جور ارگان ها و بخش های فرهنگی و رادیو- تلویزیون و امثالهم و مذهبی که نهادهای مذهبی حکومتی یا سوء استفاده ای که این حکومت از نهادهای مذهبی می کند و در نهایت هم مردم ، مردمی که در این ساختار حکومتی می خواهد به آنها حکومت بکند. همین جا بگویم که در حکومت فعلی کودتایی در واقع بسیاری از این ارگان ها یعنی ارگان های اداری، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و حتی مذهبی در اون سازمان حکومتی که قرار این ها را هماهنگ بکنه بیش از همه در سازمان سپاه به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تجمیع شده و اون سازمان سعی می کنه که اون همه این امکانات را به خدمت خودش بگیره. حالا مردمی که ناراضیند از یک چنین حکومتی وقتی که می خوان باهاش مبارزه کنند، می خوان باهاش دولت کودتا ساخته ای رو که بهشون حکومت می کنه،ساقط بکنند.
دوراه پیش روشون هست. راه اول که معمولا به طور خلاصه من اسمشو گذاشتم راه مبارزه خشونت آمیز. در این راه حل ها یک گروه نخبه معمولا چریک ها، مبارزین مسلح پیدا می شوند که سعی می کنند در هر کدام از این ستون ها بتونند خودشون رو برسونند به مبارزه با سران، اون رهبران و از اونجا هم در نهایت بتونند حمله بکنند به اون رهبری اصلی و به این ترتیب در واقع حکومت را ضعیف بکنند و ساقطش بکنند. معمولا در مبارزات خشونت آمیز برای این که نوع فعالیتی که توام با درگیری ، خشونت ، خطر و امثالهم هست به گونه ای هست که همه مردم نمی توانند در آن مشارکت بکنند یک گروه نخبه، اهل خطر کردن و ریسک کردن بالا و آموزش دیده می توانند وارد به این قبیل مبارزات بشوند. حتی اگر چهار تا کار ساده هم باشه مثل کوکتل مولوتف انداختن، آتش زدن و امثالهم ، عامه مردم دیگه نمی تونند مشارکت کنند و این مسلحین هستند که این کار را می کنند، می روند و در واقع شرکت می کنند و از مردم فاصله می گیرند و با این روش می روند که حکومت را را ساقط بکنند. معمولا حکومت هم از همین مسیرها با همین ابزارها سعی می کند که اون سازمان را متلاشی بکنه، ارتباطاتش را پیدا کنه ، رهبران و فعالینش را دستگیر کنه و داغونش بکنه. اما در مبارزات بی خشونت ، ما در واقع درست مفهوم برعکس می شه ،در مبارزات بی خشونت، اصل بر این است که تاکتیک ها و روش هایی انتخاب می شه که به دلیل صلح آمیز بودن، مدنی بودن هرچه بیشتر عامه مردم را در خودش درگیر می کنه و به جای اینکه مردم بخوان بروند و برسند به این سران حکومتی سعی می کنند که این ستون های حکومتی را از پائین شروع می کنند ریزش دادن و به مردم نزدیک کردن. به این ترتیب بین ستون ها و اون ساختار حکومتی اختلاف می افته، فاصله می افته و بین اون ساختار حکومتی و رهبری هم فاصله می افته به این ترتیب ، به این دلیل که این گونه مبارزات بی خشونت اصل بر اینه که هر آکسیونی که اتخاذ می شه، وقتی موفقه که همه مردم هرچه بیشتر بتونند درش شرکت کنند و برای اینکه همه مردم شرکت کنند وقتی هزینه بالا می ره برای یک مبارزه ، روشی را انتخاب می کنیم که هزینه را پایین می آورد. مثلا اگر تظاهرات در خیابان هزینه اش بالا می ره با ماشین تظاهرات می کنیم که باز بتونند بیشتر مردم شرکت کنند وقتی تو کوچه اومدن مشکل ایجاد می کند سر پشت بوم می شه الله اکبر گفت، می شه به دیوار مثلا یک شعاری نوشت. به هر حال روش هایی که هر چه بیشتر مردم درش مشارکت کنند اولا و ثانیا هر چه بیشتر بین ستون های حکومتی اختلاف بندازه، اصل بر این است که نیروهای پشت اون رهبر در ساختار حکومتی مثل لایه های پیاز از همدیگر باز بشه و هر چه بیشتر از اون رهبری که الان در این بحث فعلی ما ستاد کوتایی است که زیر نطر پسر آقای خامنه ای ، مجتبی خامنه ای هست و نهایتا به خود رهبر گزارش می کنه، هر چه بیشتر در واقع اون ها رو فاصله بندازه، بین نخبگان حکومتی، ببینید که دو نگرش، دو روش برای برخورد با یک حکومت . روش خشونت آمیز که عمدتا هل می ده که حکومت را که یک جا با هم متحد می شه و دیگری روش بی خشونت که فاصله را زیاد می کنه و بر ریزش ستون های حکومتی در درون مردم استواره. البته مبارزات بی خشونت، جایی موفقه که عامه مردم، مثل شرایط فعلی ایران از یک حکومت اجنبی ساخته از این حکومت ناراضیه به خصوص این حکومت کودتایی فعلی با کارهایی که کرده با تجاوز در زندان ها کارهایی رو کرده که یک قشون خارجی و یک ارتش بیگانه در یک کشور دیگه می کنه، به یک ملت اعلان جنگ کرده، فقط بحث این نیست که فقط یک سری مخالف سیاسی را خواسته باشه ساکت کنه یا از میدون بیرون کنه، بلکه با خشونت، وحشی گری که کرده، تجاوز و دستگیری، کشتن و در خیابان تیراندازی کردن، در واقع رفتار یک قشون بیگانه را کرده. بنابراین مردم متقابلا حق دارند که مجموعه، متشکل بشوند و مجموعه در واقع با هر دستی که می تونند به هم دیگر بدهند و هر جوری که می تونه هرکس به هر اندازه ای کمک بکنه تا به اصطلاح حکومت کودتایی را پایین بیاره. با این مقدمه و با این بحث شما می بینید که بحث تشکیلاتی که ما می کنیم که روز گذشته راجع بهش صحبت کردیم، ناچاریم حالا به اون مدل برگردیم، اون مدل در خدمت این است که چگونه گروه های فعال درون مردم، هر چه بیشتر بتونند ساختار های حکومتی را فرسایش بدهند، بتونند ستون های حکومتی را بیارن پائین و هر چه وسیع تر در میان مردم کار بکنند.
یک بحث هم می مونه که وقتی این گروهها، شکل بگیرند و یک خرده ورزیده تر بشند، چگونه در واقع انتخابات بکنند ، اون انتخابات بتونه ساختار هدایت کننده را شکل بده، تا فردای دیگر شادو پیروز و موفق باشید. به امید پیروزی.
انگشتانشون را به شکل V گرفتند.