October 2, 2009

متن پیاده شده روز شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۸

سلام، شنبه 11 مهر 1388 ،سوم اکتبر 2009 میلادی
امروز، راجع به چهار موضوع صحبت می کنیم.
موضوع اول بحثی است که دیروز راجع به آن صحبتی کردیم و قول دادم که امروز آن را ادامه بدهم که همان شبکه سازی ارتباطی است. قبلا یک بار گفته بودیم که یکی از کارهایی که هرکسی به راحتی می تواند انجام دهد این است که 10، 15 یا 20 نفر را در نظر بگیرد. این تعداد هر چه از لحاظ سنی، حتی جغرافیایی و طبقاتی (از شخص انتخاب کننده) دورتر باشند بهتر است. این شخص می تواند اخبار جنبش را به آنها رسانده و از آنها نیز بخواهد که آنها نیز اخبار را به چند نفر بازگو کنند و به این روش در واقع یکی از ضعف های ما یا یکی از توطئه های حکومت را خنثی کند که سعی می کند (با کارهایی نظیر) پارازیت انداختن روی کانال های ماهواره ایی، پایین آوردن سرعت اینترنت، کنترل تلفن و قطع موبایل در محل های تظاهرات دائما ارتباطات جنبش را ضعیف کند.

این بحثی است که قبلا هم به آن اشاره کرده ایم و یکی از وظایفی است که هر کسی می تواند آن را انجام دهد. اما یک روش دیگر نیز وجود دارد. روش سریع بین کسانی که فعال و دست اندرکار هستند و آن هم درست کردن یک درخت تلفنی است. هرکسی که فعال است تلفن یک فعال دیگر را در خاطر بسپارد--فقط هم یک نفر دیگر را-- که تلفن آن شخص را به راحتی در خاطر داشته باشد و به راحتی باهم قول و قرار بگذارند و اگر کلماتی را در مکالمه ی تلفنی عنوان می کند طرف مقابل منظور وی را متوجه شود. به طور مثال وقتی که زنان آلمانی در مقابل حکومت نازی، حکومت هیتلر، که شوهران یهودی آنها را دستگیر می کرد، شروع به تشکیل یک شبکه ی تلفنی کردند. این کار زمانی صورت گرفت که نازی ها تازه شروع به دستگیری و سوزاندن زندانیان کرده بودند و چون زنان می دانستند که نازیها به سراغ شوهرانشان خواهند آمد همیشه آماده بودند و به محض اینکه این اتفاق افتاد زنان توانستند با استفاده از همین شبکه ی تلفنی یک به یک به هم اطلاع رسانی کنند و این اطلاع رسانی باعث تجمع چند هزار نفری زنان در خیابان روزن اشتراسه شد و نازی ها را مجبور به عقب نشینی کرد. اطلاع رسانی در درخت تلفنی می تواند به صورت یک به یک، یک به دو یا یک به سه باشد و حتی می توان برای مقابله با موضوع قطع موبایل در این ارتباطات از تلفن های ثابت استفاده کرد. مراد من این است که پیرو صحبت های دیروز که مربوط بود به کارهایی که در مدارس و دانشگاه ها می توانیم انجام دهیم استفاده از این مکان ها برای دیدار با هم استفاده کرده و به طور حضوری اخبار، ارتباطات، آموزش ها و سایر موارد را رد و بدل کرده و باهم شبکه ی ارتباطی بسازیم. شبکه ی درخت تلفنی، به ویژه در میان فعالان، در مواقع حساس بسیار سودمند است. به طور مثال در مواقعی که نیاز داریم به سرعت 200 یا 300 نفر در محلی حضور بهم رسانده و اقدام به کاری بکنیم این شبکه مفید واقع می شود. وقتی شما در مدرسه و یا دانشگاه این شبکه را تشکیل داده باشید در مواقع حساس می توان از آن بهره جست و همه را به میدان آورد. این به غیر از آن شبکه ی اخبار و اطلاع رسانی است که به اشخاص غیر فعال و دورتر از خودمان به صورت حضوری یا روش ها دیگر خبررسانی می کنیم.
در همین رابطه این را هم بگویم که حکومت دیروز جمعه فعالان دفتر تحکیم وحدت دانشجویی، شورای تهران و سه نفر از اعضای شورای مرکزی را دستگیر کرده است. حکومت سعی دارد که فعالان جنبش دانشجویی اعم از فعلی و قبلی را بازداشت کرده و به خیال خود با این کار جنبش دانشجویی را از نفس بیاندازد. این همان اشتباهی است که در سطح کلان جنبش هم کودتاچیان آن را مرتکب شدند. آنها فکر می کردند با دستگیری فعالان سیاسی اعم از پیر و جوان می تواند جنبش را از کار بیاندازد اما غافل از اینکه کارخانه ی کادرسازی جنبش در حال کار است و در ازای هر یک نفری که دستگیر می شود چندین نفر کادر تازه نفس به میدان می آید. در دانشگاه هم کودتاچیان همین اشتباه را کرده و فکر می کنند که همین تعداد فعالان فعلی و سابق دانشجویی در حال فعالیت هستند، غافل از اینکه هزاران فعال جدید شکل گرفته و در دانشگاه ها حضور دارند.
نکته ی دومی که می خواستم به آن اشاره کنم این است که مسابقه ی استقلال و پرسپولیس که در استادیوم آزادی برگزار شد به ما نشان داد که زمانی که اتحاد وجود دارد می توان شعار داد و با همه ی تلاشی که حکومت کرده بود مردم کار خود را انجام دادند. حکومت چندین هزار را نفر از جانب خود به استادیوم فرستاده بود که من اسم این افراد را گذاشته ام "آدم های چند کاره"، چون در عین حال که ممکن است که دانشجوی دانشگاه امام حسین سپاه یا دانشگاه امام صادق باشند، حکومت شب آنها را به زندان می برد تا از زندانیان بازجویی کند و روز آنها را به خیابانها می فرستد تا شعارها را از روی دیوارها پاک کنند و بعد آنها را به استادیوم می برد تا برای حکومت فریاد بزنند و یا اینکه به آنها اسلحه می دهد برای کشتن مردم و خلاصه این که چندین کار را این تعداد اندک انجام می دهند. زمانی هم همچون روز قدس که انبوه مردم به خیابان ها می آیند مشخص می شود که تعداد آن عده ی اندک حکومتی واقعا چقدر است. به هر حال همین عده از سوی حکومت به استادیوم رفته و سعی کردند با سر دادن شعارهایی با شعارهای اکثریت مردم مقابله کنند. ولی همانگونه که پیش بینی می شد مردم هم در طول زمان بازی شعار "یاحسین، میرحسین" را سر دادند و هم موقع خروج. در واقع همه ی تدابیر امنیتی نتوانست از کاری که بچه ها کردند، که شبیه به کار فعالان مکزیکی بود، جلوگیری کند. حکومت هم باید بداند که هر هفته در بازی های لیگ همین گرفتاری را خواهد داشت.
مطلب سوم امروز این است که آقای طائب را از فرماندهی بسیج عزل کردند-- البته سعی می کنند سمتی برای او خلق کنند که آبرویش هم خیلی از دست نرود--در واقع فکر می کنند که این گونه هم داخل حکومت را کمی آرام کنند. یعنی این پراکندگی و اختلافی که هست را کم کنند. آقای خامنه ای که ضعف در جمع و جور کردن جبهه ی پشت سر خود دارد می خواهد با این کارها سر و سامان دهد. مراد دیگر حکومت از این کارها این است که بلکه مردم را کمی تسکین بدهد، غافل از این که مهم نیست که امثال آقای طائب یا آقای (سعید) مرتضوی بعد از یک عمر خیانت و جنایت تنها از جلوی چشم مردم کنار گذاشته شوند، اینها باید در دادگاه مردم محاکمه شده و جواب کارهایی که کرده اند را پس بدهند. بنابراین با این کارها خواست مردم کاهش پیدا نمی کند. اما اتفاقی که برای حکومت می افتد همانی است که اکنون رخ داده یعنی آقای عزیز جعفری، فرمانده ی سپاه، روز گذشته صحبت کرده و در واقع خط و نشان کشیده است برای اشخاصی همچون آقای رفسنجانی یا افرادی در داخل بیت رهبری که برای نوعی آشتی سیاسی یا وحدت در حال تلاش هستند. آقای جعفری با خط و نشان هایی که می کشد سعی می کند حوادث اخیر را با جنگ مقایسه کرده و بگوید که ما در حال جنگ هستیم و ایستاده ایم و در واقع با این کار به دهان اشخاص سیاسی از جمله خود آقای خامنه ای بکوبد. ولی ورای اینها نکته ی جالب این است که اختلافات و مشکلاتی که در میان این آقایان هست هیچ تاثیری در عزم مردم ندارد. خبرهایی داریم که حکومت در داخل وزارت اطلاعات در حال دست زدن به تصفیه های گسترده است واین ها به دلیلی نارضایتی و اختلافاتی است که بروز کرده، که اگر اطلاعات بیشتر در این زمینه به دست بیاورم خدمتان خواهم گفت. بسیاری از اشخاص حکومتی هم باید بدانند که سرنوشتی همچون آقای طائب و در نهایت سعید امامی خواهند داشت که مزدوری و آدمکشی کردند. آقای خامنه ای کسی است که وقتی پای حفظ خودش پیش بیاید نزدیک ترین کسان مانند سعید امامی را زیر پای خود خواهد گذاشت و آنها را قربانی خواهد کرد. منتها این بار آقای خامنه ای گرفتار نظامی هایی شده است که با وی کشمکش دارند و در نهایت مبارزات مردم است که همه ی این حرف ها را جارو می کند.
و اما نکته ی آخر که در برنامه ی فردا به طور مفصل راجع به آن بحث خواهیم کرد، کوتاه آمدن جمهوری اسلامی (در مسئله ی هسته ای است) که پذیرفته است که مرحله ی انتهایی غنی سازی اورانیوم را در روسیه انجام دهد. این یعنی عقب نشینی جمهوری اسلامی از موضعی که شش سال قبل داشت. این کار از روی ترس صورت گرفته است تا بلکه از این طریق جبهه ی خارجی را آرام کند و بتواند در داخل با مردم به مقابله بپردازد. فردا بیشتر در این زمینه و خیال باطلی که حکومت در اینباره کرده است صحبت خواهم کرد.
تا فردا شاد، پیروز و موفق و سرافراز باشید.
به امید پیروزی ایران و ایرانی.