November 10, 2009

متن پیاده شده روز چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۸

سلام ،
20 آبان 88، 11 نوامبر 2009 میلادی
امروز درباره 5 موضوع صحبت می کنیم.
موضوع اول دو خبر است . یکی تجمع خانواده های زندانیان سیاسی در سنندج و اعتراض به حکم اعدام احسان فتاحیان است ، که به نظر می رسد که ممکن است متوقف شود. امید همه ما این است که این فعالیت ها مثمرثمر باشد و بشود از اعدام احسان فتاحیان جلوگیری کرد.
همین طور دستگیری بچه های سندیکای هفت تپه ، که با سوابقی که نیشکر هفت تپه در خوزستان داشته است، مبارزات کارگرها برای گرفتن دستمزد و حقوق معوقه شان کماکان ادامه دارد.
به هرحال این را عرض می کنم که هم برای بچه های خوزستان و هم برای بچه های کردستان که بچه های سبز تا آنجا که می توانند به هر دو آکسیون باید کمک کنند.
نکته دوم سوالی است که یکی از دوستان برای من فرستاده و از من خواسته در این برنامه های ده دقیقه ای درباره اهداف کلی حرکت مردم ، فرق بین اختلاف و جنبش اصلاحی و آینده کشور ، مقایسه با انقلاب 57 و از این قبیل موارد صحبت بکنم

فقط باید عذرخواهی کنم از این دوست مان، بگویم این برنامه ها فقط در خدمت این است که ما چگونه دولت کودتایی را پایین بیاوریم و چگونه حرکت کنیم که حداقل خسارت را داشته باشیم. روزانه شاید بیش از دو هزار ای-میل برای من می رسد که باید آن را جمع بندی بکنم و ارزیابی کنیم و به خود دوستان برگردانیم و از این قبیل کار ها.
طبیعی است که آن مباحث هم مباحث مهمی است که متفکرین سیاسی باید در مقالات و دیگر مجال ها به آن ها برسانند من هم اگر بضاعتی داشته باشم در مصاحبه های مطبوعاتی ، برنامه های مفصل تر تلویزیونی و مقالات به آن ها می پردازم.
نکته سوم، سوالی است در ای- میلی از من پرسیده اند و به یاد من آورده فتح خرمشهر را که من ،نه به عنوان جنگجو، چون مشکلات چشم داشتم و آدم رزمی نبودم ولی به عنوان فیلم مستند رفته بودم و در جریان فتح خرمشهر بودم و بار ها در جبهه ها سعی می کردم سر بزنگاه ها باشم و مسوولیت ام را رها می کردم و می رفتم.
اگر کمک مختصری از من بر می آمد یا کمک های مهندسی که کارخانجات می کردند. دوستی به یاد من آورده که من عذرخواهی هم می کنم یادم نیامد. اما با نشانی هایی که می دهد حتما کسی بوده که در جریان فتح خرمشهر حضور داشته و یادآوری آن واقعیت های تاریخی سوالی را پیش پای من گذاشته که چرا من این طور الان به سپاه حمله می کنم. و این طور خدای ناکرده نادیده می گیرم فداکاری های سپاه را.
درپاسخ این دوست عزیزم که امیدوارم ای-میل دیگری بزند و کمی بیشتر نشانی بدهد که من به یاد بیارم که دقیقا کدام دوست هست و سایر کسانی که این سوال را دارند این را عرض کنم، که من در ابتدا عرض کردم سپاه یک دوره ای فداکاری زیادی برای این کشور کرد و شهدای زیادی برای این آب و خاک داده و از آبرو و شرف و جان و ناموس مردم این کشور همراه با ارتش دفاع کرده و آن دوره را اسم اش را گذاشته ام «سپاه شهید».
ولی سپاه متاسفانه در دهه دوم انقلاب یواش یواش دلال شد و وارد کاسبی های مختلف شد. الان سپاه قاتل شده است. همه کارهایی که سپاه در آن موقع کرده برای دفاع از این ملت بوده است. این که الان رو در روی ملت بعضی ها ایستاده اند و سپاه را هم به رویارویی با ملت کشانده اند نقض قرض و اهدافی است که داشته و بیش از همه پایمل کردن خون همان شهدایی است که این دوست ما به یاد من هم آورده است .
بنابراین اگر ما حرفی داریم و دعوایی داریم این است که نیروی مسلحی مثل سپاه حق ندارد وارد فعالیت های اقتصادی و سیاسی شود و مهم تر از ان حق ندارد رو در روی زن و بچه و پیر و برزگ بیاستد و یک ملت از دست اش به عذاب باشند. آدم بکشد و شکنجه بکند، زندان بکند و دست اش را در همه جای کشور باز کند. سپاه یک وظیفه دارد و آن هم این است که از این آب و خاک و این ملت دفاع کند .
این را از این جهت عرض می کنم که بحث هایی که ما می کنیم در واقع به یک معنی دفاع از حریم آن سپاهی است که روزی بچه هایی ازش، جان شان را کف دست شان گذاشتند و خرمشهر را دوش به دوش ارتش جنگیدند و آزاد کردند و شهید دادند و الان یک عده سردار رانت خوار ، آدمکش و وابسته به اجنبی مثل روس ها دارند خون همان بچه ها را پایمال می کنند.
اما نکته چهارمی که می خواستم بگویم اتمام همان بحثی است که قبلا داشتم که وقتی می توانیم به سراغ آکسیون نهایی برویم که این سازمان سپاه یا حداقل آن بخشی از سپاه که رو در روی ملت ایستاده است و این طور تبدیل به این سازمان سرکوب گر شده است یا مضمحل شده باشد یا آن قدر ضعیف شده باشد که نمی تواند مردم را در خیابان بکشد و سرکوب کند و گفتیم برای آن که این کار را بکنیم باید مشروعیت زدایی بکنیم، و نشان دهیم به لحاظ دینی ، اخلاقی و سیاسی حق ندارد چنین کاری را انجام دهد به لحاظ مالی هم مشروعیت ندارد که دست اش را همه جا دراز کند.
در بخش مشروعیت مالی به خصوص من این را بگویم که متاسفانه در این مدتی که کار کردم و هنوز هم دارم کار می کنم که آمار دقیقی به دست بیاورم . کاملا متوجه شده ام که آنچه که سپاه در حوزه مالی کرده و با دخالت بیت رهبری هم بوده و زیر نظر مستقیم آقای خامنه ای بوده و مثال های زیادی وجود دارد .
امروز هم در خبر ها بود که یک پروژه 2.5 میلیارد دلاری را قرارگاه خاتم الانبا از وزارت راه گرفته است و ، مخابرات را چند روز پیش به صورت قطعی به اختیار در آورد و من عنوان مشتی نمونه خروار می گویم وقتی به موسسه اسلامی امام خمینی نگاه می کردم که رییس هیئت مدیره اش آقای اصغر حجازی نفر نزدیک به آقای خامنه ای و مسوول اطلاعات ایشان هست. موسس اش شخص آقای خامنه ای بوده است و می بینم این موسسه به مدیر عاملی شخصی به نام سید مهدی موسوی مالک اصلی بانک پاسارگاد است و از بانک های مختلف دست انداخته اند از بانک سرمایه ، اقتصاد نوین ، پارسیان و و ده ها شرکت دیگر و چگونه اعتبارات و وام ها جا به جا می شود و با سپاهی ها ، مثل آقای صادق محصولی که همه می شناسیمش یک قلم چهارصد میلیارد تومان گرفته و اصلا پس نداده است و بیست تا سی نفر دیگر هم هستند که بعضی از آنها در رده های بالای سپاه قرار دارند.
این یک قلم را شما بگیرید. این اختاپوس و سرطانی که در اقتصاد کشور رفته از این مثال ها بسیار وجود دارد. ما باید این ها را به تدریج افشا کنیم و آن بچه های پایین و زحمت کش سپاه را و آن فرماندهان با شرفی را که حاضر نیستند این کار را بکنند را از شان دعوت بکنیم برای دفاع از ملت و ابروی خودشان به ملت بپیوندند و در برابر رانت خور ها بایستند.
نکته آخری که می خواستم بگویم مسئله 16 آذر است شلوغی که دیروز در دانشگاه خواجه نصیر بود و اعتراضی که بچه ها کردند و شعار های سبزی که دادند و داریم آمده می شویم برای 16 آذر در سرار دانشگاه های آزاد و سراسری و دبیرستان باید بتوانیم مردم را به صحنه بیاوریم که به دانشگاه ها بپیوندند .
ادامه بحث شانزدهم آذر و مسایل سپاه را می گذارم برای فردا.
شاد و پیروز و موفق باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی