November 25, 2009

متن پیاده شده روز پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۸۸

سلام
پنجشنبه 5 آذر 88، 26 نوامبر 2009 میلادی
درباره 5 موضوع صحبت می کنیم،
موضوع اول: تحصن و اعتراض بچه های دانشگاه قزوین است و اعتصاب غذایشان که در اعتراض به دستگیری دوستانشان و برخوردی که مسئول مربوطه کرده که گفته؛ اگر به من بود، اعدامشان می کردم، آزادشان نمی کنم. و به هر صورت این بچه ها را بیشتر معترض کرده و این تحصن و دفاع از حقوق دانشجویانی که دستگیر شده اند در دانشگاه بین المللی قزوین ادامه دارد.
موضوع دوم: تجمع اعتراضی کارگران مجتمع صنعتی گوشت زیاران است که بیش از 150 نفر از کارگران در اعتراض به اینکه چند ماه است که حقوقشان را دریافت نکرده اند، اعتراض کردند. همان طور که قبلا هم عرض کردم، در سطح تمام واحد های صنعتی کشور، چپ و راست، یکی در میان و دائما این اعتراض وجود دارد و نه فقط بحث اضافه دستمزد یا حقوق بیشتر از طرف کارگر نیست بلکه خیلی ساده خواهان این هستند که حقوق و دستمزد عقب افتاده شان پرداخت بشود. بحران اقتصادی کشور که روز به روز عمیق می شود کارخانجات را بیش از پیش در خودش فرو می برد.


موضوع سوم: نامه شماره 15 آقای مهندس موسوی که حتما دیده اید و خوانده اید و توصیه می کنم اگر ندیده اید حتما نگاه کنید، ایشان بسیار خوب بحث کرده در مورد تعریف بسیج و کسانی که با بسیج فعلی ممکن است همکاری بکنند را سرزنش کرده و فلسفه روز اول این بسیج را که برای دفاع از کشور بوده توضیح داده و لزوم شجاعت و نترسیدن و به نظر من یک نکته ای را هم آقای مهندس موسوی لا به لای حرف هاش گذاشته و آن اینکه رنگ واحدی که مجموع کشور دارد رنگی است که در محرم به پرچم ابا عبدالله الحسین است. من این را مقدمه ای می دانم برای اینکه ان شاء الله در دهه محرم و به خصوص تاسوعا و عاشورا جنبش سبز، پرچم های سبز یاحسین را بتواند در سراسر کشور افراشته بکند و بتواند از این فضایی که به وجود می آید حرکت های خیابانی خودش را داشته باشد.
موضوع چهارم: حرف های دیروز آقای خامنه ای است که جالب است روزی که مهندس موسوی نامه شماره 15 را نوشته، ایشان حرف زده و کاملا تقابل این دو حرف روشن است و تقابل دو دیدگاه که آقای خامنه ای چگونه بسیج را در خدمت شخص خودش و جناح خودش می خواهد. و در واقع چگونه بچه های بسیجی را در خدمت سرکوب فرهنگی و یا آنطور که ایشان تعبیر می کند ابزار جنگ نرم می خواهد. به نظر من این تقابل قابل دقت است و اگر هنوز کسی فکر می کند ممکن است در بسیج چیز مثبتی باشد، توصیه می کنم حتما حرف های آقای خامنه ای را بخواند تا بداند که چگونه ابزار برخورد ایشان است.
موضوع پنجم: ادامه بحثی است که در 3 روز گذشته داشتیم، اگر یادتان باشد راجع به اهداف جنبش صحبت کردیم، چگونه هدف به سه هدف شکسته و چگونه آکسیون ها را دسته بندی کردیم و چگونه توضیح دادیم که جنبش در گسل های اجتماعی حرکت کرده و مهم ترین گسلی که جنبش به خوبی بسیج کرده، گسل علم و جهل است، گسل دانایی و نادانی ست که بهتر از هر مدل کلاسیک و سنتی مارکسیستی و غیره می تواند بسیج عمومی را بکند و امروز راجع به رشد جنبش صحبت می کنیم و جنبش در مسیری که آمده چگونه رشد کرده است و چه مسیری را برای رشد در پیش دارد؟
اگر خاطرتان باشد این بحث را قبلا هم کرده ایم که در مورد رشد جنبش، جنبش باید در سه جهت رشد بکند.
جهت اول: جهت جغرافیایی است. جنبش باید بتواند در اقصی نقاط کشور رشد بکند، بالندگی داشته باشد و به دورافتاده ترین نقاط کشور برود. 16 آذر که در دانشگاه های سراسر کشور، آزاد و دولتی، همزمان ساعت 3 بعد از ظهر مراسم 16 آذر خواهد بود، فرصت مناسبی ست که جنبش دانشجویی ایران اهداف جنبش سبز را در سراسر کشور منتشر کند و به رشد جغرافیایی جنبش کمک می کند.
رشد دوم: رشد در میان گروه های اجتماعی ست که قبلا هم براساس بحثی که در مورد گسل های اجتماعی کردیم، جنبش به خوبی در گسل جنسیتی، در جنبش زنان توانسته حرکت بکند. در واقع می توان گفت اساسا موتور محرک جنبش سبز، جنبش حقوق مساوی زنان است. جنبش در میان شکاف نسلی خیلی خوب حرکت کرده و در واقع خواست های نسل جوان کشور، خواست های جنبش سبز است. جنبش در میان اقوام ما که زیر ستم مضاعف قرار دارند؛ کرد، ترک، بلوچ، ترکمن باید بهتر از این کار بکند، حرکت هایی را شروع کرده و باید بتواند نشان بدهد که اتصال دارد و خواست های گروه های اجتماعی قومی ما را جنبش سبز با دستیابی به دموکراسی و حاکمیت ملی می تواند برقرار کند. جنبش در میان طبقات اجتماعی حرکت کرده و البته همان طور که عرض کردم رشدش در طبقات اجتماعی بخصوص پیوندش با جنبش کارگری مهم است ولی حرکتی که جنبش در گسل علم و نادانی، عقل و جهل دارد طی می کند این امکان را بهش داده که بسیاری از اقشار شهری، تکنوکرات های شهری، بسیاری از دست اندرکاران سازمان های دولتی و کارمندان و معلمان را بغیر از کارگران به خودش جذب بکند. ولی جای رشد در این جا هست به هر حال قدرت بسیج کنندگی جنبش از قبل این گسل خیلی زیاد است.
مطلب آخر در مورد رشد جنبش رشد کیفی جنبش است. جنبش باید در دو جهت رشد کیفی بکند، یکی در جهت سازمان دهی است که باید بتواند سازمان دهی مناسب داشته باشد و این سازمان دهی شبکه ای که جنبش اتخاذ کرده، توانسته پراکندگی به جنبش بدهد که در سوی مخالف بیش از هر چیزی به دستگاه سرکوب گر سپاه، در عوض سنترالیزم و تمرکز گرایی دیکته کرده است. این یک تقابل بسیار مهمی است که از نقاط قوت جنبش است. یعنی روز اولی که آقای مهندس موسوی در نامه شماره 8 نوشت که ما در شبکه های اجتماعی می رویم به درستی ایشان دست گذاشته بود روی نحوه حرکت جنبش و نحوه رشد شبکه ای جنبش و حفظ ارتباطات این شبکه ها در فضای اینترنتی، در فضای تلفنی، در فضای حتی فرد به فرد، در فضای اطلاعیه ها، در فضای اسکناس نویسی، دیوار نویسی، ارتباطی که این شبکه ها با همدیگر برقرار می کنند، نقطه قوت جنبش است بدون اینکه یک سنترالیزم یا تمرکزی باشد که بتوانند به آن حمله بکنند و صدمه بزنند.
در عوض سپاه که در مقابل ملت ایستاده ناچار است که دائما به سمت تمرکز برود و دائما برای اینکه احساس امنیت می کند، دست بگذارد روی وزارت اطلاعات، دولت، نهادهای اقتصادی، نیروی انتظامی و جاهای مختلف و تمرکز گرایی بکند که این باعث می شود قدرت مدیریتی اش پایین بیاید و این احساس عدم امنیتش رفع نمی شود برای اینکه دائما دشمنان جدید برای خودش به وجود می آورد.
این دو جهت در مقابل هم نشان می دهد که جنبش چرا روز به روز نیرومندتر می شود و طرف مقابل امکان سرکوبش را ندارد. بخصوص اینکه ما می دانیم یک روش بیشتر ندارند و آن اینست که خشونت بکنند، سرکوب بکنند. جنبش هم خوب یاد گرفته چگونه وقتی آن ها خشونت می کنند پخش می شود مخصوصا 16 آذر که به نوعی تظاهرات پراکنده در سطح کشور می کند، و در مقاطعی که می داند آن ها مثل دهه محرم در مقابل انتخاب باخت – باخت قرار می گیرند، می تواند به خیابان بیاید و کارهای دیگری که می کند.
بنابراین اینجا می توانم بحث این چهار روز را تمام کنم و نشان دهم که چگونه در ارزیابی 5 ماهه مان جنبش درست حرکت کرده و به تدریج ان شاء الله برای آکسیون نهایی آماده می شود.
تا فردا شاد پیروز و موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی