January 7, 2010

متن پیاده شده روز پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۸

سلام
پنجشنبه 17 دیماه 88، 7 ژانویه 2010 میلادی
در مورد 7 موضوع صحبت می کنیم:
موضوع اول: روز گذشته خانواده زندانیان سیاسی در مقابل دادستانی انقلاب تجمع کردند و خواهان تعیین تکلیف بستگانشان شدند. اسامی مفصلی به دست آمده و الان پاره ای از خانواده ها نمی دانند که عزیزانشان کجا هستند، و چه بلایی به سرشان آمده است. فکر می کنم تداوم تجمع خانواده های زندانیان سیاسی در مقابل اماکن مختلف؛ دادستانی انقلاب، دادگستری، وزارت کشور، مجلس شورای اسلامی، و ارگان های مختلف، حرکتی ست که اگر همه ما هم بهش کمک بکنیم، می تواند بسیار کارساز باشد چرا که این کار با عکس و تفصیلاتی که بچه ها گم شده اند، زندانی شدند یا دستگیر شدند، هم می تواند عمق سرکوب و جنایت رژیم را منعکس کند، هم تکلیف بچه ها را زودتر روشن کند و هم دلگرمی ای است برای خانواده ها و هم اینکه یکی از روش های خوب مبارزات بی خشونت است که اجازه نمی دهد کودتاچی ها خواب آرام داشته باشند.

موضوع دوم: بچه های مالزی برای من پیغام گذاشته اند که بچه ها از دانشگاه های مختلف با هم جمع شده اند، اتوبوس گرفتند و به سنگاپور رفتند و در مسابقه ایران و سنگاپور استادیوم را سبز کردند، شعار یاحسین میرحسین و باقی شعار های جنبش را از طریق رادیو و تلویزیون به گوش تمام ملت ایران رساندند. و آبروریزی زیادی هم برای حکومت شد چون ناچار شد صدای تلویزیون را قطع بکند در حالیکه در رادیو مشکل داشت و به هر صورت بچه ها یکبار دیگر نشان دادند که نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا هیچ کجا برای کودتاچیان امن نیست و جنبش سبز با بی شمار بودنش، در هرکجایی که ممکن باشد حضور خواهد داشت و صدای حق طلبانه را از هرکجا بلند خواهد کرد.
موضوع سوم: آقای مصباح یزدی که خیلی ها او را تئوریسین خشونت ورزی، فاشیزم و کودتاچی ها می دانند، اظهار نظر کرده که مخالفین مفسد فی الارض هستند، محاربند و چون در مقابل حکومت اسلامی می جنگند خونشان مباح است و از این حرف ها که این روز ها زیاد شنیده می شود. بچه ها موج خوبی را شروع کرده اند که یکی یکی می گویند اگر میهن پرستی، دوست داشتن ملت ایران، دوست داشتن حق آزادی، حقوق شهروندی محاربه است، من هم یک محارب هستم. به نظر من یک موج خوبی است که موج حق محوری حق بشر داشتن، حق انسانی داشتن در مقابل این ادبیات تکلیف محور و واپس گرا و قرون وسطایی این موج موج مثبتی است که همه ما می توانیم سر بدهیم. من هم به سیاق همه این بچه ها می گویم که اگر دوست داشتن ایران، اگر دفاع از حقوق انسانی، اگر دفاع از حق رای دادن و انتخاب سرنوشت، اگر دفاع از حقوق بشر و آزادی لازمه اش محارب بودن با حکومت فعلی است، من هم یک محارب هستم.
موضوع چهارم: ژنرال باقر ذوالقدر، به عنوان مشاور رئیس قوه قضائیه منصوب شده است و به نظر من این حرکت در ادامه حرکت های رئیس قوه قضائیه یکبار دیگر نشان می دهد که قوه قضاییه کشور با انتصاب آقای صادق لاریجانی بیش از پیش آلت فعل امنیتی ها، آدمکش ها، کودتاچی ها و نظامی هاست. و بنابراین توقع عدالت داشتن از این قوه قضائیه بیش از گذشته بی حاصل است.
موضوع پنجم: آقای مرتضوی بنابر گزارشی که کمیسیون مجلس دادند، او را مقصر اصلی کهریزک دانسته است. و خیلی ها منتظرند ببینند این آدمی که این همه خوش خدمتی کرده این همه جنایت کرده، این همه آدم کشته، این همه روزنامه تعطیل کرده، این همه روزنامه نگار در زندان کرده، این همه بچه های دانشجو و مبارز را طی ده دوازده سال گذشته به زندان افکنده، آدم هایی و روزنامه نگارانی مثل زهرا کاظمی را کشته و غیره، آیا در این تنگنای کودتاچی ها قربانی خواهد شد؟ آیا آقای خامنه ای برای نجات خودش و کودتاچی ها او را سر خواهند برید یا نه؟ اما به هر حال یک چیزی مسلم است که هر چقدر که کار به کودتاچی ها سخت بشود از قربانی کردن مزدوران خودشان ابایی ندارند و پیشاپیش برای اینکه خودشان را سران کودتا ( بخصوص شخص آقای خامنه ای) نجات بدهند همان طوری که یک روزی سعید امامی را کشتند از کشتن و قربانی کردن دیگران هم ابایی ندارند. این را بخصوص باید به افرادی که در نیروی انتظامی دارند خدمت می کنند باید گفت که این روزها سپر بلا شده اند، فرمانده های دست نشانده ای مثل آقای احمدی مقدم یا رادان و نیروها و افسرها و کادرهای نیروی انتظامی را سپر بلا کردند، جلوی مردم گذاشتند و سپاه را که عامل اصلی کودتا هست پشت پرده نشسته و این روزها صدایشان در نمی آید و جنایت کاران اصلی مثل طائب و نقدی و عزیزجعفری و مجتبی خامنه ای ساکت نشسته اند برای اینکه فهمیده اند که دنیا هم متوجه شده است که این جنایتکاران سپاه هستند که دستشان در خون و مال و جان مردم ایران فرو رفته، و مردم را می کشند. بنابراین از سرنوشت آقای مرتضوی بیش از همه باید مزدورانی که بچه های نیروی انتظامی را سرکوب مردم می کشند عبرت بگیرند.
موضوع ششم: آقای دکتر رامین احمدی مقاله خوبی را نوشته است، در سایت ها هست و من ضمیمه برنامه امروز می کنم. راجع به تئوری های مبارزه بی خشونت و تعاریف غلطی که از مبارزه بی خشونت شده است و حق دفاع مشروع بچه ها در خیابان را زیر سوال برده اند. توضیح داده اند که در واقع بی خشونت بودن مبارزه به این معنی ست که ما هرگز تعرضی به نیروی انسانی دیگری نمی کنیم. ما هرگز کاری نمی کنیم، اخلاق سیاسی خودمان را، هم خودمان رعایت می کنیم و هم به دیگران می آموزیم. اما این به این معنی نیست که اگر مثلا موتور سواری حمله می کند، موتورش را نگیریم، وسیله ارتباطی اش را ساقط نکنیم یا مراکز اقتدار حکومت را نگیریم و ویران نکنیم وقتی که می توانیم. آقای دکتر احمدی به خوبی توضیح داده است که اگر مانعی پیش پای خشونت طلبان و سرکوب گران نباشد و از خشونت بیشتر نترسند دلیلی ندارد که از آدم کشی دست بردارند. بنابراین حق دفاع مشروع برای بچه هایی که در مبارزات بی خشونت هستند مغایرتی با مفاهیم مبارزات بی خشونت ندارد. به هر حال خواندن این مقاله خوب را به شما توصیه می کنم و برایتان ضمیمه برنامه امروز هم می کنم.
موضوع هفتم: در جریان مبارزه مردم در روز عاشورا دیده شد که بچه ها در میدان مبارزه خیلی خوب یاد گرفتند که سواره نظام سرکوب گران که موتور سوارانی هستند که بین جمعیت می زنند و مردم را لت و پار می کنند، همان کاری را با موتور سیکلت می کنند که اسب در پلیس کشور های این طرف دنیا برای مقابله با تظاهرات می کند، بچه ها خیلی خوب یاد گرفتند که چگونه این موتور سیکلت ها را از کار بیندازند و آن ها را زمین بزنند و اجازه ندهند که اینطور مردم را قلع و قمح کنند. به نظرم به دنبال شکست خوردن این روش کودتاچی هاست که در روز عاشورا به خوبی دیده شد، رفته اند و این خودروهای وارداتی از چین را آورده اند و وقتی که شما شرح کارهای این خودروها را می خوانید می بینید که واقعا یک ماشین سرکوب بزرگ است، همین جا می خواهم بگویم که روش هایی که ما برای مبارزه داریم، که انواع تاکتیک هایی است که پخش است در همه روش ها، از تحریم کالاهای حکومت، اعتصاب، مقاومت منفی، شعارنویسی اسکناس نویسی، الله اکبر گفتن و حرکت به شکل پراکنده مطمئنا استفاده از این ماشین سرکوب را برای کودتاچی ها بلااثر خواهد کرد و ننگ و نفرت برای چینی ها خواهد بود که بی شرمانه ابزار سرکوب به این حکومت فروخته اند.
تا فردا شاد پیروز موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی