January 8, 2010

متن پیاده شده روز شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۸

سلام،
شنبه 19 دی ماه 88، نهم ژانویه ی 2010 میلادی
امروز در مورد پنج موضوع صحبت می کنیم.
اعتصاب های کارگری
موضوع اول مربوط است به کارگران شرکت های پیمانکاری ذوب آهن اصفهان که نسبت به عدم پرداخت حقوق خود اعتراض داشته و تهدید به اعتصاب و دست از کار کشیدن کرده اند. روندی که در تمامی واحدهای تولیدی کشور وجود دارد اینبار به دلیل سوء مدیریت در ذوب آهن اصفهان هم دیده می شود. کارخانه های فولاد کشور در وضعیت خوبی قرار ندارند. تغییراتی در بهای فولاد در بازارهای جهانی به وجود آمده است که بسیاری از کارخانه های کشور توان مدیریت این بحران را ندارند.
کشمکش و انفعال درون حاکمیت

صحبت های آقای هرندی در مدرسه ی حقانی قم موضوع دومی است که امروز به آن اشاره می کنم. نکته ای که در سخنان وی دیده شد این بود که در حرف های خود احمدی نژاد را مورد حمله قرار داده و او را مورد انتقاد قرار داده است که چرا در چنین شرایطی سکوت کرده و خود را کنار کشیده است. همانگونه که پیشتر هم دیدیم آقای احمدی نژاد فکر می کند که اگر با زرنگی کنار ایستاده و اینگونه وانمود کند که با این جنایت ها موافق نیست، خواهد توانست دامان خود را پاک نگهدارد. در حالی که موضوعی که سرآغاز اعتراض مردم بود تقلب در انتخابات و به ریاست جمهوری انتصابی رساندن آقای احمدی نژاد بود.
کشمکش هایی که داخل حکومت وجود دارد مانند آنچه آقای حسینیان در مورد آقای رحیم مشایی، یار نزدیک آقای احمدی نژاد، نوشته است نشان از اختلاف در صف کودتاچیان دارد و در این میان کسانی همچون احمدی نژاد بر این گمان هستند که اگر خود را در این شرایط کنار بکشند، مردم نقش آنها در کشتارها و جنایت ها فراموش خواهند کرد.
نکته ای که در همین راستا می توان بدان اشاره کرد این است که سران سپاه نیز مدتی هست که سکوت اختیار کرده و در مقابل پرده ظاهر نمی شوند و امیدوارند که بلکه با جلو انداختن نیروی انتظامی بتوانند خود را از دید مردم دور نگه داشته و به این ترتیب از خشم مردم در امان باشند، در حالیکه در زمانی که به قول خود آقایان وضعیت قرمز است برای برخورد با مردم تمام مسئولیت کنترل خیابان ها با سپاه است و آنها هستند که نیروی انتظامی را روانه ی میدان کرده و یا از طریق اطلاعات سپاه دست به دستگیری و زندانی کردن مردم می پردازند. این سکوت زمانی اتفاق افتاده است که دنیا هم به نقش سپاه در سرکوب های اخیر پی برده و در تحریم هایی که بحث آن اکنون مطرح است، تحریم سپاه و تمامی شرکت های وابسته به آن از بخش های مهم تحریم ها به شمار می رود. این در حالی است که سپاه از درون نیز با مشکل مواجه است و سران سپاه حتی نمی توانند افراد سپاهی را با لباس شخصی به حمایت از آقای خامنه ای یا به بهانه ی پاره شدن عکس آقای خمینی به خیابان ها بکشانند، چرا که بیم آن را دارند که بدنه ی سپاه از دستور آنها سرپیچی کند.
به هر حال کشمکش درون حاکمیت و پنهان شدن برخی از آقایان را باید به فال نیک گرفته و یادآور شد که این تحولات در نتیجه ی حرکت مردم است که اینگونه کودتاچیان را در موضع انفعالی قرار داده اند.
نماز جمعه ی قم و تهران
روز گذشته آقای امینی خطیب نماز جمعه ی قم بود و گفته می شود که ایشان از همان روزهای اول نیز با دولت کودتایی احمدی نژاد مخالف بود. هنگامی که آقای امینی در مورد حفظ وحدت سخن می گفت عده ایی از مزدوران که اکثرا از طلاب مصباح یزدی بوده و به مدرسه ی مصباح و میلیاردها پولی که وی از دولت گرفته است منتسب هستند شروع به اعتراض و شعار دادن کردند. این نشان می دهد که کار کودتاچیان به اینجا رسیده است که حتی امام جمعه ی قم را هم تحمل نمی کنند.
در تهران نیز امامت نماز جمعه با آقای صدیقی بود. آقای صدیقی به دلیل اظهار نظرهای عجیب و غریب خود در میان جمع نابغه هایی که امامان جمعه ی تهران هستند واقعا نابغه ی نابغه ها شناخته شده است، دیروز از هم صحبت های نبوغ آسایی کرده مبنی بر اینکه تظاهرات کنندگان روز عاشورا یا مست بودند یا خارجی اهل افغانستان و همین طور گفته است قشون مخالفان چند نفر بیشتر نیستند! ای کاش کسی چند نمونه از فیلم های روز عاشورا را به آقای صدیقی نشان دهد تا ایشان جمعیت و حضور مردم را ببیند تا طوری نشود که هر چه از در داخل اتاق دربسته به ایشان دیکته کردند، همان را در سخنان خود تکرار کنند.

تیراندازی به خودروی آقای کروبی
برخوردی که در قزوین با آقای کروبی انجام گرفته است از این قرار بود که جمعیتی پانصد نفره که از تعدادی از آنها از روستاهای افراد به طور سازماندهی شده به قزوین آورده شده بودند به ایشان حمله ور شده و توهین کردند اما بعد مشخص شد که در مقابل چشمان فرماندهان سپاه و اعضای استانداری و در روز روشن به خوردوی آقای کروبی تیراندازی نیز کرده اند. این عده فکر می کنند که به سان 30 سال گذشته می توانند با لات بازی به کار خود ادامه داده و اکنون نیز سران جنبش را مورد تهدید یا اهانت قرار دهند. من مطمئن هستم که آقای کروبی بیدی نیست که از این بادها بلرزد اما این سوی ماجرا قابل توجه است که با حکومتی سر و کار داریم که بدتر از دوره ی هرج و مرج غرب وحشی اشخاص به راحتی تحت حمایت آنان می توانند در مقابل چشمان نیروی پلیس به راحتی اسلحه کشیده و تیراندازی کنند. این اقدامات نشان می دهد که آقایان در وضعیتی هستند که کارشان به هفت تیر کشی و کارهای تگزاسی کشیده است و حتی اینقدر هم لیاقت ندارند که اگر می خواهند تیم تروری تشکیل دهند، آن را همچون دیکتاتورهای آمریکای لاتین مخفی نگه دارند تا بعد بتوانند از پذیرش مسوولیت آن سرباز بزنند.
به نظر من اقدامات نیروهای کودتاچی و سردرگمی و آشفتگی که در میان کودتاچیان در این زمینه دیده می شود قابل مطالعه و بررسی است و یکبار دیگر نشان می دهد که آقای خامنه ای توان مدیریت طیف های مختلف کودتاچیان را ندارد و برخی نیروها به حرف ایشان گوش نمی دهند، هر چند که بعید نیز این گونه حرکات مانند تیراندازی و لات بازی ها زیر نظر شخص آقای خامنه ای صورت گرفته باشد.

جنبش از خواست خود عقب نمی نشیند
یکی از دوستان با کنار هم گذاشتن اتفاقات یک هفته ی گذشته همچون نامه ی استعفای آقای حسینیان، فاش شدن نام آقای مرتضوی در پرونده ی کهریزک، سکوت احمدی نژاد و برخورد آقای صفار هرندی با وی، این پرسش را مطرح کرده بود که آیا کودتاچیان با این اعمال می خواهند جنبش را فریب بدهند یا خیر. در این رابطه باید بگویم که جنبش هدف خود را به طور روشن بیان کرده و از روز اول تا کنون به طور آشکار این خواسته ی حداقلی را مطرح کرده که دولت کودتایی احمدی نژاد باید کنار رفته و آمران و عاملان جنایت های اخیر می بایست محاکمه شوند. حال هر چه هم که کودتاچیان خود را به آب و آتش بزنند مردم از خواست حداقلی خود عقب نشینی نخواهند کرد. ضمن این که هر زمان که جنبش به این خواست مرحله ای خود دست پیدا کند و مراحل بعدی آغاز شده و پیگیری خواست هایی که طیف های درون جنبش دارند در دستور کار قرار خواهد گرفت.
تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید.
به امید پیروزی ایران و ایرانی V