January 29, 2010

متن پیاده شده روز جمعه ۹ بهمن ۱۳۸۸

سلام
جمعه 9 بهمن 88 ،29 ژانویه 2010 میلادی
در مورد هفت موضوع امروز صحبت میکنیم .
موضوع اول اعدام محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی پوردر تهران است .این دو جوانی
که فروردین امسال یعنی سه ماه قبل از انتخابات دستگیر شده بودند و اتهامشان
مشارکت در انفجار شیراز و انجمن پادشاهی ایران بوده اما بعد از انتخابات و
وقایع بعد از انتخابات با کارگردانی آقای مرتضوی اعترافات نمایشی از آنها درست
کردند به سبک استالین و نهایتا هم این دو جوان را اعدام کردند .درپاره ای از
نقاط تهران شب گذشته در اعتراض به این کار الله اکبر گفته شد و باید گفت که با
این کار حکومت کلکسیون جنایتهای خودش را تکمیل کرد.یک موقع می گفتند دویست نفر
را در خیابان بکشیم ، دو هزار نفر را زندان کنیم مردم می ترسند سرجاشون خواهند
نشست، این کار را کردند و دیدند که مردم مقاومتر و مصمم ترشدند .یک موقع می
گفتند که اگر اینها را دستگیر کنیم،زندانی کنیم،تجاوز بکنیم می ترسند، یک عده
بچه های سوسول وشمال شهری هستد و جا میزنند، کردند این کار را و در کهریزک هر
جنایتی را مرتکب شدند و دیدند که مردم مصمم تر و مقاوم تر شدند .بعد آمدن
گروههای ترور درست کردند ودر عاشورا از خواهر زاده آقای موسوی تا دیگران را
وبعدا دکتر مسعود علی محمدی را ترور کردند بلکه فعالین جنبش بترسند ، اما دیدند
مردم مصمم تر شدند و آخرینش هم اعدام که مدتی است که این خونریزها مطرح میکنند
که اگر ما چند نفر را در زندان اعدام بکنیم مردم می ترسند وسر جا شون می نشینند
، به هر حال این کار را هم مرتکب شدند وخواهند دید که این کار هم مثل کارهای
دیگرشان نه فقط مردم را نمی ترساند ،بلکه آنها را مقاوم تر و مصمم تر می کند.به
هر صورت تسلیت بنده و همه کسانی که در جنبش سبز هستند را امیدوارم خانواده محمد
رضا علی زمانی و آرش رحمانی پور بپذیزند وبدانند که خون این عزیزان ضامن پیروزی
و سر افرازی وسربلندی ملت ایران و جنبش سبز خواهد شد.
نکته دومی که میخواستم بگم راجع به آکسیونهای 22 بهمن هست.برای اینکه این بحث
را انجام دهیم این یادآوری را میکنم که تمام کارها یی که ما در هفت ماه گذشته
کردیم ذیل چهار سر فصل قرار می گیرد،در خدمت رسیدن به چهار هدف بوده ،
یک: اون کارهایی که مشروعیت زدایی میکرده از حکومت مثل عاشورا وقتی که آمدیم و
حرف زدیم و حکومت واکنش نشان داد و ماسک ریا ومذهبی اش پاره شد یا تظاهرات روز
قدس یا اطلاع رسانی که از جنایت ها ،خیانت ها و دزدی هاشون کردیم و امثالهم از
حکومت مشروعیت زدایی کرده.
دو:آکسیونهایی بود که تقویت یکپارچگی و مقاومت عمومی را می کرده مثل تظاهرات
بزرگی که در خیابان آمدیم،الله اکبرگفتن سر پشت بام،دیوار نویسی ،شعار نویسی
وتحریم کالاهای حکومت و اخیرا هم این پیشنهاد که زنگ تلفنهای دستی را همه
برگردانند به سرود ملی منتخب مردم یعنی ای ایران ، و کارهای از این قبیل که
تقویت یکپارچگی و قاومت عمومی را میکند.
سه:آکسیونهایی بوده که ایجاد شکاف و فرسایش کودتا چی هارا می کرده ،یعنی
کارهایی که در حکومت اختلاف ایجاد می کند و آنها را فرسوده میکند مثل جنگ روانی
که با آنها میکنیم ،مزدورانشون را افشا می کنیم،به خانه هاشون زنگ میزنیم
یاتظاهرات برق آسا یا مظلومیت خود جنبش یا اطلاع رسانی که میکنیم و امثالهم .
چهار:آکسیونهایی که درخدمت فلج سازی حکومت بوده ،مثل کم کاری که همه میکنند و
حاصلش این هست که رشد اقتصادی کشور به کمتر از یک درصد بنا به گزارش بانک جهانی
رسیدهف از 6.6 سال قبل کاهش پیدا کرده به 1درصد،یا تحریم کالاهای حکومت یا
اعتصاب و امثالهم .
بعضی دیگر ازاین آکسیونها با همدیگر همپوشانی هم دارد ،یعنی ما یک کارمیکنیم
مثل تحریم کالاهای حکومت اما در عین حال هم تقویت یکپارچگی عمومی است هم حکومت
را فلج می کند.به هر صورت این چهار دسته کار ،هر کاری ما کردیم به نوعی خدمت
رسانده به یکی از این چهار هدف، و وقتی هر چهار هدف به مرحله ای از رشد و تکامل
برسد جنبش آماده می شود که وارد فازنهایی بشود ،یعنی فازی که ضربه آخری و تمام
کننده را به حکومت وارد بکند.با این توضیح اولیه راجع به 22 بهمن این نکته را
هم باید بگیم که به دلیل ساختار خاصی که جمهوری اسلامی دارد از این حیث با پاره
ای ازدیکتاتوری های دیگر تفاوت دارد و تعریف خودش را از روز اول جوری قرار داده
که راهپیمایی های عمومی در سالگرد انقلاب یا در روز قدس یا در سالگرد گرفتن
سفارت آمریکا و غیرو داشته . استفاده از این ظرفیتها یا مناسبتهای ملی که خاص
ایرانی هاست ،مثل چهار شنبه سوری،سیزده بدر و امثالهم یا خاص مذهبی است مثل
تاسوعا و عاشورا، این ویژگی را به ما میدهد که هر چه قدر هم که حکوت بخواهد
اعدام کند،ایجاد رعب و وحشت کند و بخواهد که مردم را بترساند که جرأت نکنند
کاری بکنند،امکانی را به ما میدهد این مناسبتها که پا بگذاریم در خیابان،اجازه
ندهیم در لاک خودش ملت فرو برود و دیوار ترس و وحشت را بشکنیم ،به همین دلیل
دهه مقاومت مدنی از 12 بهمن تا 22 بهمن فرصت دگر باره ای است که جنبش می تواند
توسعه عمق و وسعت بیشتری پیدا کند. تا اینجا وقتی که همه پیشنهاداتی را که شده
من مرور کردم میبینم لا اقل سه پیشنهاد برای شانزدهم بهمن ماه روز اربعین
حسینی واربعین شهدای عاشورای ایران جمعه ،پیشنهادی است که همه ،اطعام مساکین
سبز بکنند،با نمادهای جنبش با رنگ سبز ،با V نشان دادن با عکس شهدای جنبش ،به
یاد شهدا واسرای جنبش بتوانیم دیگران را به غذا ،به یک نان و پنیر ساده به هر
چیزی اطعام بکنیم و به این ترتیب از خانه در اون روز جمعه هر کسی بیاد بیرون
وکمکی به دیگری بکند و تحرکی را تجربه بکنیم که حکومت هم راه مقابله با اون را
ندارد .آکسیون دوم در واقع الله اکبر گفتن چهار شنبه شب،شب 22 بهمن است و
آکسیون سوم راهپیمایی روز 22 بهمن است.این نقاط مشترکی است که من دیدم اما خیلی
پیشنهادات خوب دیگری هم مطرح شده مثل اینکه مثلا دوشنبه ساعت 9.30 صبح که هر
سال حکومت زنگ انقلاب می زده در مدارس و بوق کشتی ها و قطارها به صدا در می
آمده ،فرصت خوبی است که مردم در همه خیابانها بوق بزنند و در همه مدارس بچه ها
اعتراض بکنند و شعارهای جنبش را بدهند و دهها پیشنهاد دیگر که بسته به جایی که
هستید می تواند به اجرا در بیاید، اما در مورد ریز این آکسیونها در روزهای بعد
بیشتر صحبت میکنیم.
موضوع چهارمی که میخواستم بگم این است که در دبیرستان دخترانه فرزانگان امین
اصفهان مراسمی برای چهلم آقای منتظری گرفته بدند و مدرسه را بچه ها سبز کرده
بودند اما حراست آموزش و پرورش برخورد کرده از مدیر مدرسه خانم اقارب پرست
خواستند که بچه ها را معرفی کند و وقتی او مقاومت کرده وادار به استعفاش کردند
و مدرسه تعطیل شده.
نکته پنجمی که می خواستم بگم اظهارات آقای محمودرضا خاوری مدیر عامل بانک ملی
ایران است که بدهی دولت به بانک را پنج هزار میلیارد تومان اعلام کرده،در واقع
عدد واقعی هشت هزار میلیارد تومان است اما وادارش کردند که مصاحبه اش را پس
بگیرد و تکذیب کند و یکی از اعضای هیئت مدیره بانک ملی هم دستگیر شده .به هر
صورت طلبهای لا وصول بانک ملی چهارده هزار میلیارد تومان از جانب مدیر عامل
مطرح شده و گفته که حسابهای سال قبل شفاف نیست و به غلط دو هزار میلیارد تومان
طلب لا وصول بانک نوشته شده.
مطلب ششمی که میخواستم بگم ،تکرار رنگ آبی به جای سبز در پرچم ایران که به دو
بار رسیده و واقعا باید گفت که جای تاسف دارد که از رنگ سبز این قدر وحشت دارند
و رنگ پرچم ایران را عوض می کنند .
و نکته آخری که می ماند برای فردا ماجرای دعوای آقای هاشمی وآقای شیخ محمد یزدی
است که این داستان یک پیچ دیگری خورده است که بحث آن برای روز بعد میماند.
تا فردا شاد،پیروز،موفق و سر افراز باشید.
به امید پیروزی ایران و ایرانی