February 18, 2010

متن پیاده شده پنجشنبه 29 بهمن 1388

سلام
پنجشنبه 29 بهمن 88، 18 فوریه 2010 میلادی
امروز در مورد 4 موضوع صحبت می کنیم
موضوع اول: اینکه روزنامه گاردین در شماره دیروز نوشته که آقای مجتبی خامنه ای،
مسئول مستقیم سرکوب ها در بیست و دوم بهمن است و خیلی افراد در درون اصول گراها
هم از جمله عزیزجعفری فرمانده کل سپاه هم در معترضند. خبری که ما هم داشتیم
اینکه کمیسیون چهارنفره ای که مجتبی خامنه ای هم در راسش است، مرکب از حسین
طائب معاون اطلاعاتی سپاه، نجار وزیر کشور، نقدی فرمانده بسیج، مسئول سرکوب های
22 بهمن هستند. اینکه عزیز جعفری از سرکوب ها ناراضی است نمی دانم اما این
سرکوب ها و دستگیری و شکنجه آبرویی برای کسی که بخواهد لباس سپاه برتنش کند
باقی نگذاشته است. هر آدم شرافتنمندی نمی تواند لباس سپاه تنش کند و بین مردم
راه برود و از وجود خودش خجالت نکشد.

موضوع دوم: حسب معمول دیشب هم مقابل زندان اوین تجمع خانواده ها و بقیه مردمی
که به کمک آن ها آمده بودند، را داشتیم و تعداد دیگری از زندانیان آزاد شدند.
یکی از دانشجویان وقتی تجمع مردم را می بیند ادامه حرکت خودش را با جنبش با
نشان دادن وی ابراز می کند و نشان می دهد که زندان روی روحیه او تاثیری ندارد.
موضوع سوم: آقای جواد لاریجانی نماینده ایران در اجلاس حقوق بشر سازمان ملل در
ژنو به نمایندگی از ایران با ارسال نماینده حقوق بشر برای بررسی وضع زندانیان و
بخصوص شکنجه مخالفت کرده و مطمئنا این تصمیم نتایجی را به صورت تصویب قطعنامه
هایی علیه ایران به دنبال خواهد داشت. اگر چه کمیسیون حقوق بشر ضمانت اجرایی و
ابزار اجرایی ندارد اما اگر قطعنامه هایی علیه ایران از طرف این کمیسیون منتشر
بشود، مطمئنا در بی آبروتر کردن و منزوی تر کردن ایران تاثیر دارد.
موضوع چهارم: بحث اصلی ما ادامه بررسی 22 بهمن است. اگر یادتان باشد ما در چهار
محور این بحث را مطرح کردیم؛ محور اول: صحبت های آقای مهندس موسوی بود.
چهار محوری که براساس حرف های مهندس موسوی به عنوان پایه بحثمان قرار دادیم.
محور دوم: بررسی آنچه که اتفاق افتاد.
محور سوم: بررسی نقاط ضعفی که داریم و احتمالا باید رفع بشود.
محور چهارم: آکسیون های پیش رو و نگاه به آینده
در مبحث دوم قرار داریم، یعنی بررسی آنچه که بخصوص در تهران در روز 22 بهمن
اتفاق افتاد. این را دو قسمت کردیم، قسمت اول که دیروز بررسی کردیم؛ سمت رژیم
را نگاه کردیم. پروژه ای که داشتند، سیصد و بیست هزار نفر می خواستند بیاورند و
احتمالا عدد نهایی شان به کمتر از دویست هزار نفر رسیدند، یکی از کسانی که آنجا
بود هم پرسیده بود که همه آن ها نمی شد با اتوبوس به آن محل بیایند، پاسخ من
اینست که تمام کسانی که از غرب ایران آورده بودند، در محور کرج و پاره ای از
کارخانجات و پادگان ها اسکان داده بودند و آن ها را با مترو اسکان داده بودند.
در هر صورت این حرکت حکومت که به موازاتش ضرب و شتم مردم واقعی و سبز ها را
داشت کاری بود که حکومت کرد و بهره برداری که می خواست ازش بکند که دیروز صحبتش
را کردیم. اما در سمت مردم اتفاقی که افتاد اینست که به توجه به اعلام قبلی
آقای مهندس موسوی و آقای کروبی و دعوتی که خیلی گروه ها کرده بودند، و اینکه
حکومت قول داده بود و اعلام کرده بود که مردم بیایند، و انتظار می رفت که سرکوب
و درگیری نباشد، توقع بود که ما عددی بین 2 تا 3 میلیون تظاهر کنندگان سبز را
داشته باشیم. به همین دلیل هم صحبت از این بود که اگر یک چنین جمعیتی در خیابان
باشد توازن قوا به نفع مردم آنچنان به هم می خورد که از آن به بعد هر اتفاقی
محتمل است و حرکت به سمت جلو می تواند شتاب بیشتری بگیرد. آنچه که اتفاق افتاد
این بود که جمعیت از طرف مردم و جمعیت سبز در حدود روز عاشورا بود که یک میلیون
+ و – چند ده هزار نفر باید ارزیابی اش کرد. چرا ما کمتر از آن مقداری که فکر
می کردیم آدم داشتیم؟ چند دلیل حاصل مطالعات و مجموعه گزارش هایی است که من
نگاه کردم،
دلیل اول: اطلاع رسانی است. یعنی اطلاع رسانی از طریق رسانه های ماهواره ای و
اینترنت و سایر ابزارها به هر صورت مهم است و ارتباطات درون بچه ها هم مهم است
و هم سانسور کردن و پارازیت فرستادن برای رسانه های ماهواره ای و هم جی میل و
پایین آوردن سرعت اینترنت و بستنش موثر بوده بخصوص برای مردم عادی که باید آن
ها بهشان خبر برسد و پا در خیابان بگذارند که تظاهرات به چند میلیون نفر برسد
ضعیف بوده و انجام نشده است.
دلیل دوم: در واقع وقتی که مردم رفتارشان در تمام تظاهرات ها اینست که آن هایی
که فعال هستند حتما شرکت می کنند و سر وقت می آیند، اما مردم عادی با تاخیر و
بعد از اینکه مطمئن بشوند که سرکوب، درگیری، کشتار، نیست می آیند. و یا به
جاهای امن می روند. و مردم به درستی تشخیص دادند که حکومت قصد ارعاب کشتار و زد
و خورد دارد و خیلی ها از منزل بیرون آمدند اما به نقاط تجمع نزدیک نشده اند.
دلیل سوم: که به نظر من نکته مهمی است و درصدی از مشکل را تشکیل می دهد اینست
که ما در تظاهرات قبلی وقتی که می خواستیم در یک جا جمع بشویم مثلا مصلی تهران
حتما مسیر جایگزین داشتیم مثل خیابان ولیعصر و جایگزین اصلی مان هم اگر اشغال
بود و پخش شدند و تکیه بر ابتکار بچه ها در میدان عمل بود. مشکلی که در روز 22
بهمن داشتیم این بود که جلوی ابتکارات و رفتن به مسیر های جایگزین گرفته شد.
کمی نیروهای ما سردرگم شدند. و این باعث شد نتوانند به ابتکارتشان تکیه کنند و
پشت دروازه های میدان آزادی یا مسیر های هفت گانه گیر کردند و بخصوص با سرکوب
وحشیانه این سردرگمی تشدید شد و نتوانستند بروند به محور خیابان ولیعصر یا در
سطح شهر پخش بشوند چرا که اگر این اتفاق می افتاد آن چند میلیونی که آمادگی
داشتند بیاند ولی جای امن تری را می خواستند در جاهای امنی که مردم پخش می
شدند. ممکن بود منظره بزرگ و زیبای جمع چند میلیونی را نداشتیم ولی مسلما تمام
شهر می توانست در کنترل باشد بخصوص سرکوب گرها به هیچ وجه ریسک نمی کردند که
میدان آزادی و اطرافش را رها کنند و تنها بگذارند. به هر صورت ابتکارات فردی که
در تمام حرکت های قبلی بود، کمبودش را در این تظاهرات می شد احساس کرد. بهترین
نوع رهبری که جنبش تا الان داشته همان جوری که آقای مهندس موسوی، آقای کروبی و
دیگران بارها تاکید کردند حرکت مبتکرانه مردم است که در این تظاهرات کمی کمبودش
احساس می شد.
به هر صورت بعضی ها بعد از این تجمع زیادی ابراز ناامیدی کردند و شاید انتظارات
بزرگ و بزرگتری را داشتند و شاید آن اصل طلایی سیاست که حداقل انتظارات است
رعایت نشده بوده که بعضی ها احساس ناامیدی کردند. ولی من فکر می کنم اگر نگوییم
جنبش پیروزی قطعی داشت، مطمئنا شکست هم نداشته و بزرگترین دستاوردش این بوده که
حکومت را نشان داد و رسوا کرد، هم در سطح بین المللی و هم در سطح ملت ایران.
بحث های بعدی را در روزهای آینده می کنیم.
تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی