February 25, 2010

متن پیاده شده روز پنج شنبه 6 اسفند1388

سلام پنجشنبه 6 اسفند 88، 25 فوریه 2009

امروز در مورد شش موضوع صحبت می کنیم.

موضوع اول: بالاخره بی خاصیت ترین مجلس تاریخ بشر یعنی اجلاس مجلس خبرگان تمام شد و تنها یک وظیفه ای که این مجلس دارد آن هم نظارت به رهبر یا عزل آن است حسب معمول از قبل قابل پیش بینی بود چون اعلامیه مجلس خبرگان را گویی روزنامه کیهان یکی دو روز قبل نوشته، و حسب معمول از رهبری تعریف کردند و جالب است که درایت و سیاست رهبری را صحه گذاشته اند. و باید گفت مطالبی که در مورد حرکت مردم گفتند مجلس خبرگان هم بعلاوه رهبری تودهنی را از ملت در حرکت های بعدی خواهد خورد. و خواهند فهمید که یک عده آدم بی خاصیت را جمع بکنند و تنها کارشان این باشد که تایید رهبر را بکنند چگونه از مردم تودهنی خواهند خورد.


موضوع دوم: در مورد دستگیری عبدالمالک ریگی حکومت خیلی تبلیغات می کند و خیلی خودش را می خواهد بزرگ و قوی نشان بدهد و من به کم و کیفش کاری ندارم. که چقدر اطلاعات پاکستان همکاری کرده یا چه جور کاری کردند اصلا موضوع بحث من نیست اما فقط می توانم دو نکته را بگویم. نکته اول ستمی که به مردم بلوچستان و سیستان می شود و فقری که سالیان سال در آنجاست انکار ناپذیر است و زمینه را در آن استان برای هر حرکتی مهیا می کند و پیدایش انسان هایی مثل ریگی را باید ناشی از فقر و ستمی که بر آن منطقه می رود دانست. اما نکته دوم که مهم تر است، اینکه مبارزات خشونت آمیز هرچقدر هم که قوی باشند، حکومت هایی مثل حکومت ایران که بخصوص حکومت ایران پلیسی هستند و دولت دستشان است و اطلاعات دستشان است و می توانند با سازمان امنیت آن کشور بسازند و پول خرج بکنند و صدتا کار دیگر بکنند این امکان را دارند که در نهایت با مبارزات خشونت آمیز برخورد بکنند. اما تمام ادعای آن حکومت ها و سازمان امنیتشان و وقتی که در مقابل مبارزات بی خشونت قرار می گیرند رنگ می بازد و نقش برآب می شود. ممکن است که سازمان امنیت حکومت بتواند که روی هوا برود دستگیر کند یا شنود بکند یا با سازمان امنیت پاکستان بسازد، یا با دبی یا دیگران. ولی وقتی در مقابل میلیون ها مردم قرار می گیرد که مثلا چهارشنبه سوری می خواهند دیکتاتور را به آتش بسپرند و آزادی را به ارمغان بیاورند و با میلیون ها آدم مواجه می شوند که کالاهایشان را تحریم می کنند و باهاش همکاری نمی کنند. یا تظاهرات پراکنده می کنند و روی پشت بام الله اکبر می گویند و یا قاشق زنی سبز می کنند، آن وقت هیچ کاری از دستشان بر نمی آید. بنابراین من از این اتفاقی که در ایران افتاده باز هم تاکید می کنم که استراتژی مبارزات بدون خشونت در مقابل رژیم های پلیسی با سازمان های امنیت قوی و اهل آدم کشی برنده ترین سلاحی است ملت ها دارند و می توانند آن ها را به زانو در بیاورند. تنها سلاحی که در مقابل مبارزات بی خشونت اینجور حکومت ها به کار می گیرند ایجاد ترس و وحشت است بلکه مردم را منصرف بکنند و ما کاری که در مقابل این تاکتیک های آن ها می توانیم بکنیم اینست که مبارزات را گسترده تر و کم خطر تر و با مشارکت بیشتر مردم انجام بدهیم، در این حالت می بینیم که هیچ غلطی نمی توانند بکنند و فقط باید به دروغ پردازی های مضحکی بپردازند که نمونه اش را در بیست و دوم بهمن و موارد دیگر دیده ایم.

موضوع سوم: سفر آقای احمدی نژاد به خراسان جنوبی در شهر بیرجند به حد خنده اوری رسیده است. با توجه به فیلم هایی که گرفته اند، در خوش بینانه ترین حالت توانسته اند بین سیصد تا پانصد نفر جمع کنند. در شهری که طبق آماری قلابی که خودشان جمع کرده اند، هفتاد درصد یعنی 107000 نفر باید به آقای احمدی نژاد رای داده باشند و می بینید که کمتر از هشت ماه قبل وقتی که واقعیت رو می شود معلوم می شود که سیصد تا پانصد نفر که به زور و وعده و وعید آورده اند. دست بچه های بیرجند درد نکند که نشان دادند این رئیس جمهوری انتصابی هیچ پایگاهی بین مردم ندارد.

موضوع چهارم: اعتراضات کارکنان صنایع مخابرات راه دور برای چندین روز متوالی کماکان ادامه دارد و خواهان دریافت حقوق خودشان هستند.

موضوع پنجم: شب گذشته هم مانند شب های گذشته در مقابل زندان اوین تجمع داشته ایم. و هنوز نمی دانم که چند نفر از بچه ها آزاد شدند یا نشدند ولی تداوم تجمع خانواده ها حرکت مثبتی است که ادامه دارد.

موضوع ششم: در مورد ادامه بحث هایی که در مورد آکسیون های پیش رو است، یادتان باشد که همه کارهایی که ما می کنیم یا از حکومت مشروعیت زدایی می کند نشان می دهد که قدرتی ندارد. مثل عاشورا و 22 بهمن که حکومت دست به خشونت می زند و یا وقتی که علی رغم دستور هارت و پورتش بچه ها در سراسر کشور سی دی پخش می کنند و نشان می دهند که کارآمدی ندارد و یا اینکه دروغش را افشا می کنند و ازش مشروعیت زدایی می شود و خشونت هایش را برملا می کنند. یا آکسیون های ما در خدمت تقویت و یکپارچگی ماست. مثل اینکه همه زنگ موبایلشان را ای ایران می کنند، یا همیاری سبز برای عید، کمک به فقرا، برای عیدی روی اسکناس ها شعار بنویسیم هم برای حکومت پشیزی ارزش قائل نیستیم و ازش مشروعیت زدایی می کنیم و هم اینکه هرجایی هرکسی که اسکناس شعار نویسی شده را می بیند می فهمد که جنبش حضور دارد و در عید وقتی از سنتمان استفاده می کنیم و این اسکناس را عیدی می دهیم تقویت همبستگی ملی را می کنیم. وقتی قرار بر اینست که پنج شنبه در خیابان حضور داشته باشیم و فقط حرکت بکنیم پخش باشیم و هرجا امکان داشت خودمان را نشان بدهیم و ترافیک ایجاد کنیم و بوق بزنیم، و به این وسیله سعی می کنیم مقاومت و یک پارچگی مان را تقویت کنیم البته همانطور که عرض کردم گاهی بعضی از این آکسیون ها تاثیرات چندگانه دارد و در عین حال ممکن است از حکومت مشروعیت زدایی بکند. سوم هدفی که دنبال می کنیم ایجاد شکاف و فرسایش در حکومت است تا الان دیده ایم که هیچ چیز بیشتر از حضور در خیابان حکومت را فرسایش نمی دهد ولی حضور در خیابان تنها آکسیونی نیست که ما شکل می دهیم و ضمنا بهای حضور در خیابان را باید کاهش بدهیم. وقتی می بینیم حکومت در روز مقدسی مثل عاشورا هم حمله می کند، و کتک می زند بلافاصله باید تغییر تاکتیک بدهیم و حرکات پراکنده کنیم ولی باید در خیابان حضور داشته باشیم چون هیچ حرکتی مثل حضور در خیابان، کودتاچیان را فرسایش نمی دهد. ولو پنج دقیقه ای و متفرق شدن. چون همواره حکومت را در حالت آماده باش قرار می دهد و بیش از هر چیزی حکومت را فرسوده می کند و اجازه نمی دهد که حالت ایستا و آرامی داشته باشد. یا افشا گری از مزدوران رژیم هر کسی هر سپاهی یا بسیجی در اطرافیانش می شناسد باید باهاش صحبت بکند، هر سپاهی یا بسیجی که در خیابان با لباس نظامی ظاهر می شود، باید باهاش برخورد کرد. باید بهش گوشزد کرد که دارد با قاتل ها همکاری می کند. ساختن جک و کشیدن کاریکاتور ابزار دیگری است که کودتاچیان را فرسایش می دهد و در آن ها شکاف ایجاد می کند. اما محور چهارم فلج سازی حکومت است. آکسیون هایی که حکومت را فلج می کند. من راجع به این موضوع فردا صحبت می کنم.

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی