April 15, 2010

متن گفتار روز پنجشنبه 26 فروردین 89

سلام
پنجشنبه 26 فروردین 89، 15 آوریل 2010 میلادی
در مورد شش موضوع صحبت می کنیم؛
موضوع اول: قانون تنقیح قوانین که به شورای نگهبان رفته بود و به مجلس برگشت، با الحاق یک ماده، تصویب شد و براساس این مصوبه همه نهادهایی که قانون گذاری می کنند باید بفرستند به مجلس مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگران باید قانون را بفرستند مجلس و به تصویب مجلس برسد، الا مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی و شورای نگهبان. که از بین این مراکز که در واقع همه به رهبری متصلند و در واقع جز مجلس خبرگان که خودش باید ناظر به رهبر باشد و البته نیست، بقیه منصوب رهبرند و زیر انگشت رهبری قرار دارند، می توانند قانون بگذارند و از بین این ها شورای عالی امنیت ملی شاید خطرناک ترینش است برای اینکه در حال حاضر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به روزنامه ها می نویسد که فلان موضوع کار نشود یا فلان موضوع مطرح نشود و از این پس اختیار خواهد داشت که قانون و مقررات وضع بکند و عملا با چنین اختیاری که شورای عالی امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان دارند، در واقع هیچ قانونی ندارد و یک فرد به نام رهبری هر کاری بخواهد می کند و حرفش عین قانون می شود و ممکن است از سوی ارگان های منسوب به خودش حرفش تبدیل به قانون بشود. و طبق تعریف این یعنی استبداد.
با مصوبه امروز مجلس می توان گفت که استبداد در ایران که به نوعی در قانون اساسی نهادینه شده است شکل قانون مصوب هم پیدا کرد و در واقع یک استبداد تمام عیار قانونی شده در کشور حاکم است. به همین دلیل هم هست که به درستی مردم آنچه که اتفاق می افتد از چشم رهبر می بینند و وقتی هم که اعتراض می کنند، مستقیما متوجه شخص رهبری و آقای خامنه ایست که باید پاسخگو باشد به همه اتفاقاتی که در کشور می افتد.
موضوع دوم: اولین جلسه اوپک گازی بعد از تشکیلش، بدون حضور ایران برگذار شد. برخی معتقدند روسیه و قطر، ایران را رقیب شان می دانند و این داستان اوپک گازی که ایران اینقدر هم برایش تبلیغ کرده در اولین قدم با حذف ایران حرکت کرده است. کشور ونزوئلا آمار نشان می دهد که 21 درصد افزایش صادرات نفت داشته، در حالیکه ایران نزدیک به 400هزار بشکه در روز (20درصد) از قراردادهای صادرات نفتش را از دست داده است. می شود گفت که ونزوئلا که ظاهرا با ایران نزدیک است در مورد نفت به راحتی خنجر را به پشت ایران فرو می کند و خیلی جالب است که کسی از امثال آقای احمدی نژاد بپرسد که این دوستی با ونزوئلا و چاوز به چه درد می خورد. نکته دوم دو شرکت چینی سینوپک و چاینا اویل هم خبر رسیده که قرار است به ایران بنزین بفروشند بخصوص که خیلی شرکت های روسی، هندی و کویتی و سایر کشور ها فروش بنزین به ایران را متوقف کرده اند.
موضوع سوم: شرکت دایملر اعلام کرده است که از ایران می رود و دیگر قرارداد جدیدی امضا نخواهد کرد و 30 درصد سهام خودش در شرکت ایدم تبریز که موتورهای دیزلی بنز رو می سازند را هم برای فروش گذاشته است. به این ترتیب باید گفت کارخانجات بزرگی مثل گروه صنعتی خاور و شرکت ایران خودرو که تولید کنندگان کامیون، اتوبوس و مینی بوس های بنز هستند با مشکلات بزرگی مواجه خواهند شد و با هزاران کارگری که برای این کارخانجات کار می کنند. به هر صورت قطع رابطه شرکت دایملر با ایران که بیش از 40-50 سال در ایران کار می کرده، تحت تاثیر فشار دولت خانم مرکل در آلمان است که به بسیاری از کمپانی های آلمانی توصیه کرده و فشار آورده که با ایران قطع رابطه بکنند. آلمان بزرگ ترین شریک تجاری ایران است، و اولین واردات ایران از دنیا از کشور آلمان است و به این ترتیب شرکت های آلمانی یکی پس از دیگری از بازار ایران دارند بیرون می روند.
موضوع چهارم: 23 شرکت ترخیص کار در منطقه آزاد شلمچه دیروز تجمع اعتراضی داشتند به واگذاری تمام کارهای این منطقه آزاد به یک شرکت خصوصی و مشکلاتی که برایشان ایجاد شده با صدها نفر کارگری که دارند.
موضوع پنجم: برای راهپیمایی روز کارگر به خانه کارگر مجوز داده نشده است و این اولین باری است که حتی خانه کارگر را هم از برگزاری روز کارگر که روز شنبه 11 اردیبهشت ماه، منع کرده اند. به نظر می رسد کودتاچی ها از برگزاری روز کارگر وحشت دارند چرا که می ترسند که مردم و حامیان جنبش سبز از این فضا استفاده بکنند و همبستگی خودشان را با کارگران اعلام بکنند.
موضوع ششم: در رابطه با روز کارگر و روز معلم یعنی 11 و 12 اردیبهشت ماه است که سوال های زیادی آمده است که ما چه کارهایی را در این روز می توانیم انجام بدهیم.
اولین نکته: همبستگی جنبش سبز را باید با جنبش کارگری ایران و جنبش معلمان در این دو روز اعلام کرد.
دومین نکته: خواسته اصلی کارگران که در پاره ای از رهبران آن ها مثل آقای اصانلو که در زندان هستند، داشتن سندیکای آزاد است که این خواسته را باید پافشاری کرد. و همچنین خواسته معلمان که پاره ای از فعالینشان مثل آقای بهشتی در زندان هستند، باید بر درخواست آنها، داشتن اتحادیه های مستقل معلمی و افزایش حقوق معلم ها باید جنبش سبز همبستگی خودش را اعلام بکند.
سومین نکته: برای آزادی زندانیان کار و معلم محور بعدی است که جنبش سبز می تواند بر آن پافشاری بکند.
اما اینکه این سه خواسته را، یعنی همبستگی با جنبش کارگری و جنبش معلمان و پشتیبانی از خواسته های آن ها بخصوص داشتن سندیکای آزاد و افزایش حقوق معلمان و نهادهای مستقل معلمین و آزادی زندانیان دربند کارگر و معلم، چگونه ما می توانیم انجام بدهیم، و چه آکسیون هایی را می توانیم درپیش بگیریم بیشترین پیشنهاداتی که من دریافت کردم حاکی از اینست که غیر از تجمعاتی که می تواند در دانشگاه ها، مدارس و به طور پراکنده در سطح شهرها باشد، اما غیر از آن چون کارخانجات تعطیلند، روز شنبه 11 اردیبهشت پیشنهاد اینست که به سبک اتحادیه همبستگی در لهستان که اولین بار آدام میچنیک پیشنهاد کرد که اعتصابات 10-15 دقیقه ای زیر فشار سنگین کمونیست ها که همه چیز را کنترل می کردند انجام بدهند، پیشنهاد اینست که روز شنبه 11 اردیبهشت از ساعت 11 تا 30/11 صبح به مدت نیم ساعت همگان دعوت بشوند به اینکه اعتصاب بکنند. هرکس در خیابان است سرعت اتومبیلش را کم کند، ترافیک را متوقف کند، تا جایی که می تواند، اگر می توانند بوق بزنند، هرکس که مغازه دار است می تواند مغازه اش را ببندد و بیرون بایستند و به این ترتیب اعلام همبستگی بکند و هرکس که در اداره، شرکت ها، موسسات کار می کند، این نیم ساعت را به طور نمادین برای همبستگی با جنبش کارگران و معلمین دست از کار بکشد. در مورد این آکسیون، این پیشنهاد خوب روزهای آینده صحبت می کنیم.
تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی