May 19, 2010

متن پیاده شده روز چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389

سلام،

چهارشنبه 29 اردیبهشت 89، 19 می 2010 میلادی

در مورد 8 موضوع امروز صحبت می کنیم.

موضوع اول اینکه آقای جعفر پناهی فیلمساز بزرگ ایرانی اعلام کرده که اعتصاب غذای خشک کرده از روز یکشنبه تا کنون آب هم نخورده و سه تا خواسته را مطرح کرده: ملاقات با خانواده و اطمینان از سلامتی خانواده، چون دو روز قبل ریختن در منزلشان و خانواده را تهدید کردند که اگر مصاحبه کنند دستگیر خواهند کرد و به پناهی هم در زندان هم همین را گفتند که دخترت را می خواهیم دستگیر بکنیم و بفرستیم جایی در زندان رجایی شهر و امثال همین تهدیدها که با همه زندانیها می کنند. دوم خواهان ملاقات با وکیلش شده بعد از هفتاد وچند روز زندانی بودن و سوم هم آزادی تا دادگاه و جمله ای هم که در آخر نامه آقای پناهی هست که اگر فوت کردم، جنازه من را به خانواده من تحویل بدهید. به هر صورت این نامه تکان دهنده آقای پناهی موج جدیدی را در دنیا ایجاد کرد، در جشنواره کن مطرح شده و همین امروز هم ساعت 11 صبح در فرانسه در جشنواره کن آقای محسن مخملباف و بهمن قبادی مصاحبه مطبوعاتی خواهند داشت، بیش از 1500 خبرنگار حضور دارند. به هر صورت موضوع جعفر پناهی، این فیلمساز مبارز و آزادیخواه ایرانی اکنون موضوع جهانی شده و به قول یکی از دوستان که میگفت آنچه که پناهی شروع کرده میخ محکمی به تابوت رژیم و وجهه آن در دنیاست چراکه بعد از آن چشنواره ونیز، جشنواره برلین هم هست و حکومت چاره ای ندارد جز اینکه به خواست پناهی تسلیم شود. به هر صورت ضمن پشتیبانی از جعفر پناهی که همه ما باید اعلام بکنیم، من هم به سهم خودم از همه شما می خواهم که صدای حق خواهی پناهی را تا آنجاییکه می شود بلند بکنید، در هر جا و مکان و هر شغلی که هستید.

نکته دوم اینکه بعضی از منابع داخلی می گویند که بعد از اینکه مطرح شده که احتمالاً یک لیست ناقضین حقوق بشر از سوی کنگره آمریکا، از دولت آمریکا خواستند که تصویب شود، در اختیار کنگره گذاشته شود و مطرح شود، پنجاه نفر گفته می شود که در این لیست هستند از جمله پاره ای از فرماندهان سپاه، مجتبی خامنه ای، آقای حداد عادل، پاره ای از مقامات قضایی به عنوان ناقضین حقوق بشر در ایران و اگر این تصویب بشود از مسافرت و خیلی سفرها در سطح دنیا منع خواهند شد و بعضی منابع داخلی می گویند که علت اینکه در دفتر مطالعات استراتژیک سپاه فشار آوردند که فوری طرح مبادله سوخت هسته ای مطرح شود برای این است که از عاقبت این کار برای خودشان می ترسند، آنجا که به مردم فشار بیاید آقایان مشکلی ندارند اما پای خودشان و سفر و خانواده شان به میان آمده، وحشت کردند و به دست و پا افتادند. به هر صورت داستان طرح جدید ایران برای مبادله هسته ای، روز گذشته، سه شنبه، به جایی نرسید چرا که وزیر خارجه آمریکا در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا مطرح کرد که پیش نویس قطعنامه جدید با توافق چین و روسیه و پنج عضو دایم شورای امنیت به اضافه آلمان تسلیم پنج عضو غیردایم شده و رفته در مسیر تصویب شدن. به هر صورت پاسخ دنیا این بوده که مبادله اورانیوم 3.5 درصدی با 20 درصدی اصل ماجرا نیست. اصل ماجرا توقف غنی سازی و بی اعتمادی است که دنیا به ایران دارد. روزنامه جمهوری اسلامی هم در سر مقاله خودش مطرح کرده، روشن و مشخص، که این حرکت عقب نشینی آشکار است و گفته که خلاف حرفهای رهبری جمهوری اسلامی هم هست که سه تا شرط گذاشته بود: یکی اینکه زمان تبادل همزمان باشد که در این طرح نیست، ایران یکماهه 1200 کیلو اورانیوم را می دهد و یکساله پس می گیرد. میزان مبادله براساس تصمیم ایران باشد و مکان مبادله هم ایران باشد. به هم دلیل روزنامه جمهوری اسلامی گفته که این توافقنامه عقب نشینی آشکار است.

نکته دیگر در این رابطه این است که 234 نماینده از طرح اتمی پشتیبانی کردند اما آقای شکوری راد علناً گفته که اسامی اینها را منتشر کنید به اضافه اسامی آن 175 نفری که برای محاکمه رهبران جنبش سبز امضاء کرده بودند. به نظر می رسد که این تقلب در مجلس مسئله طولانی شده که اسامی بخودی را اعلام می کنند بدون اینکه وکلا در جریان باشند.

نکته سوم اینکه طی یک خبر باز ابتدایی که هنوز نهایی نشده صحبت از این بوده که احتمالاً جنازه شهدای عزیز جنبش، خانم شیرین علم هولی، فرزاد کمانگر و دیگران، پنج نفر را مخفیانه در بهشت زهرای تهران در قطعه ای که معروف کردند به قطعه کافران و خارج از دینها دفن کردند، کاری که هم ترس حکومت را نشان می دهد و هم زشت ترین چهره حکومت است در وحشی گری و غیرانسانی رفتار کردنش. به هر صورت این خبر اگر تاییدهای بعدی داشته باشد خدمت شما خواهم گفت.

نکته چهارم اینکه دانشجویان دانشکده مکانیک دانشگاه خواجه نصیر وقتی مطلع شدند که آقای عزیز جعفری فرمانده سپاه رفته آنجا باوجود اینکه کنترل امنیتی خیلی بالا بود و امکان اعتراض و تظاهرات نبوده اما شروع به پخش تراکت و اعلامیه کردند و همینطور هم رنگ سبز به ماشین لندکروزر ایشان پاشیدن و به این ترتیب توانستند اعتراض خودشان را ابراز کنند. همینطور در دانشگاه تربیت مدرس هم دانشجویان برای اعتراض به پرداخت نقدی یارانه غذا از سرو سرویس تا دفتر ریاست دانشگاه، سینی های غذا را چیده بودند و به این ترتیب اعتراض خودشان را نشان دادند.

نکته پنجم اینکه آقای صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه در صحبتی که کرده پاسخ این 175 نفر نماینده مجلس را داده و خلاصه حرف ایشان اینکه ایشان قاضی القضاتی است که صد در صد گوش به فرمان رهبری است و آنچه مکند با نظر رهبری است از جمله اینکه اقدامی نمی کنند مثلاً برای دستگیری رهبران جنبش سبز و یا اینکه، البته ایشان سعی کرده دامن رهبر را پاک بکند ولی باز تلویحاً تاکید کرده اینکه پرونده های فساد اقتصادی را متوقف کردند. ایشان گفته البته به مصلحت نظام البته این کار می شود. به هر صورت این پاسخ ایشان هم کشمکش مجلس و قوه قضاییه را نشان میدهد و اینکه مجلس می خواهد در کار قوه قضاییه دخالت کند و هم اینکه آقای لاریجانی به زبانهای مختلف تاکید کرده که کاملاً گوش به فرمان رهبراست و در واقع استقلالی قوه قضاییه از خودش ندارد.

نکته ششم اینکه ستاد کنترل بحرانی که از وزارت کشور به کردستان رفته بود در آن اختلاف بروز کرده، چند دستگی شده و آنچه که بین آنها مشترک بوده ترس بزرگی است که پیدا کردند از حرکت عظیم مردم کردستان در اعتصاب سراسری و ابعاد بزرگی که این حرکت داشته.

نکته هفتم این است که سایت توانا که جمعی از دوستان وفعالین زحمت کشیدند و آنرا آماده کردند، بالا آمده و آماده شده، یک کمی اشکالات فنی دارد اما مقالات خیلی خوبی در این سایت هست که من بعداً آنها را خدمت شما معرفی خواهم کرد و بیشتر راجع به آن صحبت خواهیم کرد.

اما برگردیم به بحث آخرمان و آن هم درسهایی بود که از کتاب دوره های آموزشی مبارزات بی خشونت، درسهای به اصطلاح مرکز کانباس مطرح کردیم، بحثی پیرامون رهبری که اگر یادتان باشد گفتیم که الگوی رهبری باید هم خودش الگوی شخصی باشد که هم مردم را خوب بشناسد، هم شفافیت در عمل داشته باشد، هم شجاعت داشته باشد، اگر خطایی کرد بپذیرد، هم اعتبار کار را به دیگران بدهد و من من نکند، هم از تجربه ها خوب بیاموزد، و هم قدرت و مسوولیت را بتواند به دیگران بدهد، تقسیم کار بکند و هم بنده به آن درسها اضافه کردم که توان برنامه ریزی استراتژیک و دور نمای آینده داشته باشد. از سوالاتی که برای من آمده بود این بود که آیا رهبران جنبش سبز اگر با این ملاکها اندازه بگیریم چگونه عمل کردند؟ پاسخ من این است که اولاً جنبش سبز یک نوع خاصی از رهبری را تجربه کرده که به نوعی مدل جدیدی است در جنبش های بی خشونت دنیا و آن یک جور رهبری پراکنده و غیر متمرکز، گاهی پایین به بالاست، به هر صورت آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد خودشان متواضعانه می گویند چهره های شاخص جنبش هستند حداکثر، اما باید بپذیریم که به خوبی نقش رهبری را اجرا کردند. اینکه تا چه حد این الگوها را اجرا کردند به نظر من مجموعاً نمره خوب و بالایی را می آورند که حالا تفسیرش می ماند برای بعد.

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید. اندکی صبر سحر نزدیک است.

به امید پیروزی ایران و ایرانی.