September 26, 2010

متن پیاده شده روز یکشنبه 4 مهر ماه 1389

یکشنبه ۴ مهر ۱۳۸۹ و ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۰

امروز در مورد ۷ موضوع صحبت می‌کنیم:

موضوع اول اعتصاب طلا فروشان بازار تهران و بازار‌های شیراز، مشهد، نیشابور، سبزوار و تربت حیدریه تا این لحظه است.همچنین حالت نیمه تعطیلی‌ در بازار پارچه فروشان و فرش فروشان در بازار تهران اعلام شده است. اصل اعتراض بازاری‌ها مالیات بر ارزش افزوده است.

همانطور که چند ماه پیش مالیات بر درآمد و روش اتخاذ شده برای افزایش آن از طرف دولت مورد اعتراض بازاریان قرار گرفت و اعتصاب کردند که دولت ناچار به کوتاه آمدن و عقب نشینی شد. قانون مالیات بر ارزش افزوده که از سال ۱۳۷۸ تا کنون معوق مانده و هربار که دولت خواسته تا آن را اجرا کند، کسبه بازار و صنعتگران در مقابلش مقاومت کردند. حال با به جریان انداختن مجدد آن، بازار نیز اعتراض کرده است. نمایندگان صنف طلا فروشان می گویند از این سی درصد مالیات بر ارزش افزوده (که به موجب روش اتخاذ شده از طرف دولت)، که به طلافروشان تعلق می‌گیرد، فقط مساله‌ پولش نیست، بلکه به دلیل حاشیه‌ی بسیار کم سود دهی‌، ناچار می شوند تا آن مقدار را روی قیمت تمام شده بگذارند و به این ترتیب مردم قدرت خرید ندارند. این کسبه حتی الان هم به دلیل رکود اقتصادی و پایین بودن قدرت خرید مردم، در رکود اقتصادی به سر می برند. به هر صورت رئیس سازمان مالیاتی کشور برای بازاریان خط و نشان کشیده و گفته که دولت به هیچ وجه کوتاه نمی آید و باید این مالیات را بپردازند، اما متقابلأ هم اتحادیه صنف طلا فروشان هم اعلام کرده که فعالان صنف، حتی به حرف اتحادیه نیز گوش نمی کنند و با یکدیگر همسو و هم قسم شده اند تا جلوی این افزایش مالیات بایستند. من همین جا یک سوالی‌ را هم جواب میدهم. یکی‌ از دانشجویان از من پرسیده است که آیا بازار به دلیل سود جوئی اعتصاب نکرده است؟و اینکه اساساً این حرکت به سود جنبش است یا به زیان جنبش؟

درواقع ایشان با بدبینی به این قضیه نگاه کرده اند که باید بگویم اصلا اینطور نیست. از دو منظر می‌توان به اعتصاب بازار نگاه کرد. یکی‌ اینکه نه تنها در جنبش‌های آزادی بخش در ایران، مثل جنبش مشروطه و ... بلکه در بسیاری از کشورهای دنیا و نیز در بسیاری ازجنبش های آزادی خواهانه اولین انگیزه‌ها برای شروع مالیات بوده است، زیرا مالیات جایی‌ است که حکومت‌های خودسر و استبدادی با وضع مالیات‌های جدیدتر مردم را در تنگنا قرار می دهند و هنگامی که مردم حکومت را از خود و منتخب خود نمی دانند، دست به اعتراض و اعتصاب می زنند. بسیاری از جنبش‌های مشروطه خواهی‌ دنیا و حتی تاسیس پارلمان‌ها در دنیا ابتدا با مالیات شروع شده و موجب محدود کردن خودسری‌های دستگاههای اجرایی کشورها و پادشاهان قدیم شده است که بعدها سرایت کرده و تبدیل به قانونمندی و مجالس منتخب مردم شده است. اما زاویه‌ ی دیگر این اعتصابات از بعد مبارزات بی‌ خشونت( همانطور که قبلا هم اشاره کردیم) و به صورت کلان به دو دسته اکسیون تقسیم می شود. یکی‌ آن دسته از کارهایی است که دولت خواهان این است که شما آن را انجام ندهید و شما انجام می‌دهید، مثل اینکه دولت دوست ندارد مردم به خیابان بیایند، اما مردم به خیابانها می‌آیند و روی دیوارها و اسکناس ها شعار نویسی نشود، اما مردم این کارها را انجام می دهند. دسته دوم کارهایی است که دولت خواهان انجام آن است که مردم نیز آن را انجام نمی دهند و این همان عدم همکاری است. از جمله این مورد می‌توان به این اشاره کرد که دولت می‌خواهد که مردم سر کار بروند، مالیات بدهند، ترافیک را بند نیاورند، قبض‌های برق و آب را بدهند و... . معمولا دسته دوم آکسیون‌ها ضمن اینکه خطرشان برای انجام کمتر است، تاثیرشان در فلج سازی حکومت‌ها نیز بسیار بالاتر است. بنابرین اگر از این زاویه هم به مبارزات بی‌ خشونت نگاه کنیم، اعتصاب در بازار یا کارخانه یا هرجایی دیگر برای خواسته‌های صنفی، اعتراض به وضعیت بد اقتصادی (آنهم در حکومتی که فساد بالا دستی‌‌ها و ژنرالهایی که کودتا کرده اند، بیداد می‌کند) از آکسیون‌های عدم همکاری است که اتفاقا می تواند به درستی‌ از سوی جنبش مورد استفاده قرار بگیرد و در راستای فلج سازی حکومت و در چهارچوب حرکت کلان به خدمت حرکت آزادی خواهی‌ مردم ایران گرفته شود.

نکته دوم اینکه شرکت ریسندگی "خاور رشت" بیش از ۷ ماه است که حقوق کارگران را نداده است. سیصد نفر از کارگران جلوی استانداری تجمع داشته اند و خواهان پرداخت حقوق معوقه اشان شده اند.

نکته سوم اینکه بدنبال اینکه روزنامه رسالت سعی‌ کرد که اختلاف بین آقای خاتمی و آقایان موسوی و کروبی ایجاد کند و بگوید که آقای خاتمی مخالف ساختار شکنی جنبش سبز است، آقای مهندس موسوی جواب بسیار خوبی دادند و بیان کردند که جنبش سبز مانند جناح اقتدار گرا پدر خوانده ندارد. ایشان طعنه ی آشکاری به آن جناح زده اند که آن طرف پدرخوانده‌ای به نام آقای خامنه‌ای دارد که حتی نمی تواند جبهه‌ی پشت سر خودش را جمع و جور کند. برعکس جنبش سبز بر اساس ساختار شبکه مندش، ساختاری که با تامل و ارتباط با همه ی اجزایش کار می‌کند و ساختار دمکراتیکی که در درون خود دارد، نه تنها پدرخوانده ندارد بلکه این شعار که" هر سرباز یک رهبر و هر رهبر یک سرباز" در آن صدق می‌کند. ضمن اینکه آقای خاتمی هم یکی‌ از خدمتگزاران جنبش سبز هستند همانطور که آقای موسوی، آقای کروبی و خانم رهنورد همواره تاکید می کنند که همراه کوچک جنبش هستند.اگر به فرض اختلاف سلیقه ای هم بین فعالان جنبش سبز وجود داشته باشد ، بر اساس اصل پلورالیزم و تکثرگرایی در درون جنبش و حل مشکلات با صندوق رای و انتخابات آزاد در کنار همدیگر متحد، همسو و هم قسم برای برانداختن استبداد دینی شانه به شانه‌ای یکدیگر همکاری می‌کنند.

نکته چهارم اینکه آقای بانکی‌ مون( دبیر کل سازمان ملل) اعلام کرد که آقای احمدی نژاد از تریبون سازمان ملل سؤ استفاده می‌کند و به شدت از آقای احمدی نژاد انتقاد کرده است.

نکته پنجم این که آقای احمدی نژاد به محض رسیدن به ایران شروع به جواب دادن به حملات تند آقای اوباما کرده است و گفته که آقای اوباما جواب ناشیانه‌ای داده است. در ضمن آقای علی‌ لاریجانی هم با لحن تندی به صحبتهای آقای اوباما حمله کرده و او را شرور بین‌المللی خوانده است. به هر صورت جنگ لفظی جدیدی بین ایران و آمریکا آغاز شده و شدت گرفته است.

نکته ششم اینکه ویروس" استکس نت" (که قبلا هم در موردش صحبت کردیم) که تولید شده و بیشتر سیستم‌های کنترلی را که تحت مارک" اس کدا" زیمنس هستند ،هدف گرفته و به نیروگاه بوشهر هم صدمه زده است(همانطور که قبلا هم توضیح دادیم). یکی‌ از مسئولین دفتر فناوری اطلاعات وزارت صنایع و معادن اعلام کرده است که این ویروس بیش از ۳۰ هزار واحد صنعتی کشور را هم آلوده کرده است و ستاد ویژه‌ای هم برای مقابله با آن تشکیل شده است. متخصصین بین‌المللی می گویند که این ویروس کامپیوتری حتی ممکن است مرکز آب، واحد‌های شیمیایی و واحدهای اینچنینی را نیز آلوده کند. در ضمن این متخصصان می گویند با اینکه ایران در تلاش است که با این ویروس مقابله کند ، اما نرم افزارهای لازم برای تولید آنتی ویروس مقابله با آن را ندارد. به هرحال یک جنگ سایبری تکنولوژیکی هم در درون سیستم‌های کامپیوتری و اتوماسیون کارخانجات کشور نیز به راه افتاده است.

نکته آخر اینکه شرکت" ک.ب.ای" کویت هم اعلام کرده است که از این پس به هواپیماهای ایران سوخت نخواهد داد، علی‌ رغم این که قراردادی معادل ۵ میلیون دلار در سال با ایران داشته است، اما از این به بد هواپیماهای ایرانی‌ نمی توانند در کویت( که این شرکت مسئول سوخت رسانی است) برای هواپیماهایشان به اروپا سوخت گیری کنند.

اندکی‌ صبر سحر نزدیک است

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرفرازباشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی
V