September 29, 2010

متن پیاده شده روز چهارشنبه 7 مهر 1389

سلام،

چهارشنبه 7 مهر 89، 29 سپتامبر 2010 میلادی

در مورد 9 موضوع امروز صحبت می کنیم.

موضوع اول بحران در بازار ارز ایران است. قیمت ارزها بخصوص دلار به طرز بی سابقه ای رو به بالا رفتن گذاشته. خبر آن را قبلاً هم دادیم و صحبت هم کردیم و راجع به این بحران در بازار ارز یک بخشی از آن قطعاً به دلیل عدم انتقال ارز از بانکهای اماراتی و کشور امارات متحده و دوبی به ایران است که به دلیل تحریم ها محدودیت قایل شدند و بنابراین عرضه ارزهای خارجی بخصوص دلار و درهم امارات در بازارایران کم شده اما اصل ماجرا عمیق تر از این حرفهاست.

بحران در بازار ارز ایران اصلش به کمبود ارز بانک مرکزی، خبری که چند روز پیش راجع به آن صحبت کردیم، و ناتوانی بانک مرکزی در اداره وجوه کشور به دلیل کاهش درآمدهای کشور و مشکلات نقل و انتقالات و سقوط ریال است. بسیاری از اقتصاد دانها معتقدند که برابری واقعی ریال با دلار عددی بیش از 3 هزار تومان به ازای هر دلار است و با تزریق مصنوعی که بانک مرکزی داشته این را پایین نگه داشته و الان که مشکل ذخایر ارزی را دارد و می خواهند واردات را کاهش بدهند احتمالاً این دو نرخ شدن و سه نرخ شدن اگر بانک مرکزی اصرار داشته باشد که دلار را روی همین 1000 و 1100 تومان نگه دارد بوجود خواهد آمد. به هر صورت الان بازار ارز ایران نشسته ببیند که چه حرکتی بانک مرکزی می کند؟ آیا بیشتر در بازار تزریق می کند؟ در واقع با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارد؟ یا اینکه رها می کند و آنوقت برابری ریال با ارزهای خارجی به سمت نرخ واقعی آن که 3000 تومان به ازای هر دلار است می رود. قانونی هم احتمالاً در اتحادیه اروپا تصویب خواهد شد که انتقال بیش از 2000 یورو به ایران باید ثبت شود و بیش از 40000 یورو هم اجازه می خواهد. اگر این قانون تصویب شود محدودیتهای بیشتری از سمت اروپا در نقل و انتقالات ارزی با ایران اتفاق می افتد.

نکته دوم اینکه بازار آهن فروشان شاد آباد هم امروز اعتصاب کردند و خواهان به تعویق افتادن 6 ماهه مالیات ارزش افزوده هستند. همینطور بازار طلا فروشان قم هم به اعتصاب طلا فروشان شهرهای دیگر پیوستند در اعتراض به مالیات ارزش افزوده و در زنجان هم اعتراض آهن فروشها به بیرون از شهر و کشمکش هایی که دارند منجر به اعتصاب آنها هم شده.

نکته سوم اینکه آقای موسوی و خاتمی ملاقات مفیدی را داشتند چرا که جنگ روانی را که جوانان آنلاین و کیهان و سایتهای اصول گراها و کودتا چیان مدتی شروع کردند، روزنامه رسالت و غیره که می خواهند بگویند اختلاف هستش، با دیداری که داشتند به آن خاتمه دادند و یک بار دیگر هم دوباره روشن شد که اختلاف در جبهه حکومت قابل درمان نیست و دایماً با هم مشکل و دعوا دارند اما در سمت جنبش عقاید مختلف وجود دارد، اختلافات در جنبش به رسمیت شناخته می شود و کنار همدیگر با مشی دموکراتیک گرایشهای مختلف می توانند کار بکنند نهایتاً هم انتخابات آزاد و حاکمیت صندوق های رای داور بین گرایشهای مختلف جنبش خواهد بود.

نکته چهارم اینکه 19.5 سال حبس برای آقای حسین درخشان وبلاگ نویس در نظر گرفته شده که حبس بسیار سنگینی است. همینطور نگرانی از وضعیت آقای سید ضیاء نبوی، فعال جنبش دانشجویی که به زندان اهواز تبعید شده است کماکان ادامه دارد و نامه ها و نوشته ها ی مختلفی در نگرانی از وضعیت سید ضیاء نبوی منتشر شده همینطور حزب مشارکت هم در بیانیه ای به حرفهای آقای محسنی اژه ای در مورد غیر قانونی خواندن حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مطرح شده که به درستی حزب مشارکت مطرح کرده که در کدام دادگاه و با کدام کیفر خواست سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت غیر قانونی اعلام شدند. چرا هیچ کس از کم و کیف آن خبری ندارد.

نکته پنجم اینکه آقای قابل وصیتنامه ای را نوشته ومنتشر شده که در آن به درستی به آقای خامنه ای حمله کرده و بسیاری مشکلات کشور را به ایشان مربوط دانسته و این تفرعون آقای خامنه ای را مطرح کرده که در صبحگاه نیروهای مسلح به جای اینکه سربازها و نیروها بگویند جانم فدای ایران و یا جانم فدای ملت می گویند جانم فدای رهبر و ضمناً به آقای خامنه ای بخوبی آقای قابل هشدار داده که این حرفهایی که سپاهیان می زنند همانهایی هستند که با این خالی بندیهایشان و با این حرفهای بزرگ بزرگشان هم جنگ را 6 سال ادامه دادند و می خواستند بصره را فتح کنند و به حرف ارتشی ها و متخصصین نظامی گوش نکردند به قیمت خون هزارن جوان کشور و میلیاردها دلار خسارت تمام شد هم پیش بینیهای دیگرشان و جنجالهایی که در دنیا درست کردند و هم مشکلاتی که در یک سال گذشته در مقابله با ملت ایجاد کردند.

نکته ششم آقای اینکه آقای علیرضا افتخاری، خواننده، در یک یادداشت رمانتیک در سایت تابناک از وضعیت خودش گله کرده که چگونه مردم در واقع از شیر فروش و بقال و همسایه و کوی و فامیل و برزن به او پشت کردند. من کاری حالا به آقای افتخاری ندارم اما این مجموعه کاری که مردم می کنند برای هر کسی که به کودتاچیان نزدیک شود طردش میکنند و کسی که به جنبش بپیوندد مردم او را در بغل می گیرند و تایید می کندد بسیار مشی درستی است و ضمناً این آقای افتخاری عمق نفرت ملت از این حکومت را نشان می دهد که چگون در واقع اگر کسی کوچکترین نزدیکی با حکومت گرا و کودتاچیان داشته باشد از چشم ملت می افتد.

نکته هفتم اینکه آقای خامنه ای در جمع ائمه جمعه حرفهایی نخ نما و تکراری راجع به دشمن را زده. روشی که شاید در دوره استالین و یک دهه بعد از او هم بخصوص در کشورهای کمونیستی بود. هم دشمن دشمن گفتن و هم اینکه در غرب سیاه نمایی بکند. ایشان می گوید میلیونها نفر کارتن خواب در آمریکا هستش در حالیکه یک رهبر کشور باید به زبان آمار و ارقام حرف بزند. اگر ضریب جینی در اقتصاد آمریکا را با ضریب جینی در اقتصاد ایران مقایسه کند ایشان خواهد دید که اختلافات طبقاتی در ایران بسیار بسیار نه تنها بدتر از آمریکا بلکه بدتر از بسیاری از کشورهای دنیاست و مملکتی که فقر در آن بیداد می کند، آقای خامنه ای رفته سراغ آمریکا و یا کشورهای دیگر و ایشان از این اصل کلی غافل است که اگر کمونیستها در دهه 40 و 50 از این تبلیغات می کردند، دوره دیوار آهنین و بستن در اخبار رو به مردم بود اما نه در عصر اینترنت و ماهواره که این حرفها بیشتر اسباب خنده است.

نکته هشتم اینکه سریال مجلس و دولت و اختلافات ادامه دارد، 170 تا وکیل در نا مه ای به آقای احمدی نژاد تذکر دادند که به مجلس حمله نکند و بخصوص آقای لاریجانی گفته به جای حمله به مجلس بهتر است که ایشان به وضع بیکاری و گرانی در کشور بپردازد. همینطور یک خیمه شب بازی هم یکی از وکلا با وزیر اطلاعات در آورد و راجع به آن حرفهایی که آقای مصلحی زده بود راجع به پول گرفتن اپوزیسیون سوال کرد. همان توضیحات مزخرف وزیر اطلاعات که قبلاً هم گفته بود اما این آقای وکیل گفت که من قانع شدم که اصل این سوال و رفت و آمد را زیر سوال می برد.

اما نکته آخر سوالی است که یکی از بچه ها پرسیده راجع به اینکه مشاهدات من نشان می دهد که مردم بسیار نفرت دارند اما نا امید هستند چیکار باید بکنیم که مردم امید داشته باشند و امید به مردم تزریق بشود. من در مورد این بحث، بحث مهمی که در دوره ای که جنبش دارد فرسایش حکومت و سپاه را در دستور می گذارد، چگونه مردم را هم آماده کنیم برای فاز بعدی جنبش در روزهای آینده باز هم صحبت می کنم.

اندکی صبر سحر نزدیک است.

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید.

به امید پیروزی ایران و ایرانی.
V