October 3, 2010

متن پیاده شده یکشنبه 11 مهر ماه 1389


یکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۹ و ۳ اکتبر ۲۰۱۰

امروز در مورد ۸ موضوع صحبت خواهیم کرد:

نکته اول اینکه دیروز با عرضه ی ارز ارزان قیمت( دلار ۱۰۸۵ تومان) از طرف بانک مرکزی ایران و در بانک کارگشایی، بانک ملی‌ و بانک‌های دیگر کشور صف های بسیار طولانی در پشت بانکها تشکیل شده بود. طبیعی‌ است که وقتی‌ بانکها ارز ارزان بفروشند، مردم نیز آن را می خرند و در بازار آزاد می فروشند. قیمت ارز هم از ۱۱۰۰ تومن پایین‌تر نیامد،

مضافا بر اینکه به گزارش ایلنا کسی‌ هم ارز نمی فروخته است. به این ترتیب جنگ بین بانک مرکزی و ذخایر ارزیش و نقدینگی موجود در بازار دیده می شود و مشخص نیست که سرنوشت این مساله به کجا خواهد رسید. آیا آنها می دانند که ذخایر ارزی چقدر توانایی‌ دارد تا بتواند به بازار سرازیر شود یا نه؟ و اینکه دلال های ارز در ایران و صرافها و کسانی‌ که پشت این قضیه هستند، چگونه به صحنه نگاه می کنند؟ فکر می‌کنم این مسئله در چند روز آینده باز هم تلاطم‌های بیشتری را در بازار ارز ایجاد خواهد کرد. آنچه که مسلم است این است که بحران عمیق اقتصادی کشور عمیق تر از آنی‌ است که با تزریق ابتدایی و چند حرکت، قابل درمان باشد. در واقع مشکل اصلی حجم بزرگ نقدینگی، کاهش ذخایر ارزی کشور، کاهش درآمدها، تحریم بین‌المللی و کاهش تولید ناخالص ملی‌ است که دیر یا زود تعادل قیمت مصنوعی ریال را به هم خواهد زد. همینطور خبرها ی رسیده حاکی‌ از این بود که در دبی و کشور امارات متحده و سوریه که ریال ایران را به راحتی‌ قبول می کردند، مغازه دارها و حتی صرافها از خرید پول ایران امتناع کرده اند و عدم معامله در بین این کشورها با ایران هم در جریان است.

موضوع دوم اینکه حنا مخملباف، فیلمساز جوان ایرانی‌، در فستیوال فیلم مستند قرقیزستان جایزه ی بهترین کارگردانی برای فیلم روزهای سبز را دریافت کرد و این جایزه را طی نطقی به محمد نوری زاد( کارگردان ایرانی‌ که در زندان به سر می برد) تقدیم کرد. محمد نوری زاد با اینکه در گذشته از رهبری پشتیبانی‌ می کرد، اما بعد از جنایتهای اخیر انتقاد و ایستادگی کرده و نامه‌های گویایی را به رهبری نوشته است که به همین دلیل بارها به زندان رفته و بیرون آمده است که هم اکنون در زندان به سر می برد.

نکته سوم به راستی‌ جایزه ی پرت و پلا گفتن را باید به آقا ی حیدر مصلحی(وزیر اطلاعات) داد. به این خاطر که ایشان اعلام کرده که اقدامات مخرب استکبار در فضا ی مجازی توسط سربازان گمنام امام زمان به سرعت کشف و راهکارها ی مبارزه با آن به اجرا گذاشته می شود. اشاره ی آقا ی مصلحی( که شاید بتوان گفت پرحرفترین وزیر اطلاعات در ایران و مسئول اطلاعاتی در تمام دنیا بوده است) به ویروسی‌ است که در تمام محافل فنی‌ دنیا در موردش اظهار نظر می کنند و مسئولین فنی‌ کشور نیز بیان کرده اند که حل این مشکل بسیار دشوار است، اما ایشان اظهار نظر می‌کند که سربازان گمنام امام زمان این مشکل را کشف و حل خواهند کرد.

نکته چهارم اینکه آقا ی داود قاسم زاده( زندانی کرد) برای‌ رسیدگی به وضعیتش دست به اعتصاب غذا زده است. اینگونه گفته می شود که در تصادفی که ایشان دستگیر شده است دچار قطع نخاع هم شده و علی‌ رغم این مشکل و به دلیل بلاتکلیفی هنوز در زندان به سر می برد و در اعتراض به این وضعیت و بلاتکلیفی دست به اعتصاب غذا زده است. همینطور دو زندانی دیگر کرد اکبر اکبرپور و بهروز آقاخانی سه ماه است که در انفرادی نگاه داشته شده اند تا زخمها ی ناشی‌ از شکنجه ی آنها قبل از آزادی بهبود پیدا کند.

موضوع پنجم مربوط به گروه "یو تو"می شود. این گروه که قبلا هم آهنگ معروف خود را( که برای یکشنبه ی خونین ایرلند خوانده بودند) با جنبش سبز ایران همراه کرده بودند و از جنبش پشتیبانی کرده بودند، مجددا در کنسرتی که در اسپانیا(۲۶ سپتامبر) داشتند عکس‌ها ی جنبش را نمایش داده اند و رنگ سبز را به کار بردند و بار دیگر از جنبش سبز حمایت کرده اند. همینطور آقا ی راجر واترز( که آن آهنگ معروف را با پینک فلوید خوانده بود) که در حال برگزاری آخرین کنسرتش قبل از بازنشستگی است، بعد از کانادا به شهر واشنگتن رسیده و او‌ هم عکس‌هایی‌ از شهدا ی جنبش، از جمله ندا، را نشان داده است و به این ترتیب پشتیبانی‌ خود را از جنبش سبز مردمی ایران نشان داده است. همبستگی هنرمندان ‌ روشنفکر دنیا با جنبش سبز مردم ایران کماکان ادامه دارد.

موضوع ششم مربوط به سفر آقا ی بشار اسد به تهران است که ۳ نکته را به دنبال داشته است. یک نکته اینکه رئیس جمهوری سوریه میخواسته که آقا ی احمدی نژاد را برای سفر نکردن به لبنان قانع کند یا اینکه حتی اگر قصد سفر دارد، کارهای جنجالی و تحریک آمیز علیه اسرائیل انجام ندهد. نکته ی دوم اینکه ایشان میخواسته که ایران را قانع کند تا در مساله صلح فلسطینی ها و اسرائیلی ها خرابکاری نکند و کوشش سوریه را که در صدد نزدیک کردن فتح و حماس به یکدیگر است را به هم نزند. مورد سوم اینکه به ایران فشار بیاورد تا بتوانند مشکل عراق را حل کنند و راه حل سیاسی برای آن پیدا کنند. مشخص نیست که تاثیر حرفهای بشار اسد تا چه حدی بوده، اما بهرحال در ایران به ایشان جایزه ی جمهوری اسلامی هم اهدا کرده اند. به هر صورت حرفهای سفیر جدید ایران در عراق( به گفته ی سایت ایران دیپلماسی) پرت و پلاهایی است که پیشاپیش به تبریک به آقای نوری المالکی پرداخته است و این در حالی‌ است که کماکان این موضوع در عراق محل بحث و چانه زنی‌ گروه‌های سیاسی است.

نکته هفتم اینکه فرمانده سپاه پاسداران تهران(آقا ی همدانی) طی مصاحبه‌ای که با خبر آنلاین داشته است، باز هم تاکید کرده است که سپاه از اول هم سیاسی بوده و در سیاست دخالت داشته است. حرفهای ایشان با بخش دیگری از فرماندهان سپاه و حتی بخشی از حرفهای خود ایشان در جاهای دیگر، در تناقض است. به نظر می‌رسد که این فرماندهان از یک طرف به دنبال توجیه کارهایی هستند که انجام داده اند و از طرف دیگر وقتی‌ می بینند که صحبتشان بازتاب خوبی ندارد، حرفهای دیگری می زنند و تغییر موضع می دهند.

نکته آخر باز هم پاسخ به سوالی‌ است که برایمان فرستاده شده است.این سوال مربوط به سخنان آقای احمدی مقدم( فرمانده نیروی انتظامی‌) است که در واقع ترس حکومت را از واکنش های مردم به بحران اقتصادی را نشان می دهد. این دوست ما که سوال داشتند،یادآوری و اشاره کرده بودند به صحبتهای آقای مصلحی( وزیر اطلاعات) که قبلا هم همین ترس از شورش مردم برای نان و گرسنگی را اعلام کرده بود. سوال این دوستمان این بود که چه کارهایی را می‌توان در این راستا انجام داد؟ و راهکارهایی را نیز خودشان ارائه کرده بودند. ایشان بیشتر به مساله ی بنزین تکیه کرده بودند. در اینجا باید توضیحی را به این سوال اضافه کنم و آن اینکه وزیر دارایی( البته خیلی‌ با احتیاط) هم گفته که محتمل است از اول آبان ماه بنزین با نرخ لیتری ۴۰۰ تومان ارائه شود. من در پاسخ به این دوستمان و تکمیل خبر برای ایشان، می گویم که مساله بنزین یکی‌ از آن چیزهایی است که تمام مردم با آن درگیر هستند و بستر بسیار خوبی است تا مقاومت مدنی و اعتراض مسالمت آمیزی شکل بگیرد و برای جلوگیری از گرانی انرژی، می‌توان از بنزین شروع کرد و با بودن ماشینها در اقصا نقاط شهر و با روشهایی که در بسیاری از کشورهأی دنیا هم انجام شده، مانند کم کردن سرعت، ایجاد ترافیک، رفتن به نقاط مختلف، بوق زدن و امثالهم می‌توان اولین قدمها را برای اعتراض مدنی برداشت که هیچ کاری هم از دست امثال فرمانده نیروی انتظامی‌ هم برنمی آید، جز همین پرت و پلاها و تهدیدهایی که می کنند. در این خصوص باز هم صحبت خواهیم کرد، چون خیلی‌ از سوالات هم حول همین حرفها می چرخد.

اندکی‌ صبر سحر نزدیک است

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی
V