October 17, 2010

متن پیاده شده روز یکشنبه 25 مهر 1389

یکشنبه ۲۵ مهر ۱۳۸۹ و ۱۷ اکتبر ۲۰۱۰

امروز در مورد ۱۰ موضوع صحبت می‌کنیم:

موضوع اول نگرانی از وضعیت خانم نسرین ستوده است که قبلا هم خبر داشتیم که از ۳ مهر ماه دست به اعتصاب غذا زده اند. دیروز نیز خبری داشتیم که ایشان را زیر شکنجه های شدیدی قرار داده اند و محافل مختلف نگران وضعیت سلامت خانم نسرین ستوده هستند و در تلاشند تا خبری از وضعیت و سلامتی‌ ایشان به دست بیاورند.

نکته دوم اینکه دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مرکز شعار نویسی علیه آقای خامنه‌ای را شدت بخشیدند. دائما این شعارها از طرف نیروهایی که مامور شده اند پاک می شود و دوباره دانشجویان شعار نوشتن را ادامه می دهند. این روش خوبی است، زیرا وقتی‌ که تظاهرات و امثالهم توسط دوربین‌ها ثبت می شود و خطرناک است، این شیوه شعار نویسی با احتیاط، کودتاچیان را کلافه می‌کند.

نکته سوم اینکه به دنبال نامه‌ای که از طرف آقای صادق لاریجانی به آقای خامنه‌ای نوشته شده که متن آن را نیز سایت جرس منتشر کرده است، روزنامه ی کیهان گفت که این نامه را آقای کدیور خود نوشته است. در ضمن امروز اضافه کرده اند که آقای مهدی هاشمی‌ هم با ایشان همدست بوده اند و باهم این نامه را نوشته اند. سایت‌هایی‌ از قبیل جهان نیوز و سایتهای کودتاچیان همین حرف‌ها را تکرار کردند و این مساله نشان می دهد که برای چگونگی مقابله با این موضوع، باهم مشورت کرده اند. همچنین مطرح کرده اند که چون آقای صادق لاریجانی با وقف دانشگاه آزاد مخالفت کرده است، آقایان کدیور و مهدی هاشمی‌ این کار را انجام داده اند. به هر صورت این تکذیب‌ها و دست و پا زدن‌ها نشان می دهد که نامه آقای صادق لاریجانی یا حداقل محتوای این نامه، محتوای درستی‌ دارد و به راستی تیری است که درست به هدف نشسته است و آقایان مستاصل و دستپاچه هستند که آنچه در قوی قضاییه کشور می‌گذرد و سالهاست که تحت نظر بیت رهبری است، برملا شود سند مهمی‌ از جنایت‌های آقایان و وضعیت نابهنجار حاکم بر امر قضا و عدالت در کشور می شود.

نکته چهارم اینکه سفر آقای خامنه‌ای به قم که ابتدا قرار بود یک ماه باشد به ۹ روز کاهش پیدا کرد و دوبار هم به تاخیر افتاد ، قرار است که در این هفته انجام شود. آقای خامنه‌ای قصد دارد تا در صحبت با روحانیون در قم یک بسته‌ای داشته باشد که شامل ۳ بخش باشد: بخش اول اینکه به جنبش سبز و به خصوص آقای کروبی، به عنوان یک روحانی حمله کند. یک بخش هم به آقای هاشمی‌ رفسنجانی‌ و خبرگان حمله کند، چون تاکتیک آقای هاشمی‌ این بوده است که به روحانیت نزدیک شود و آنها را با خود همراه کند. در نهایت در بخش سوم به آقای احمدی نژاد، بخصوص آقای رحیم مشایی حمله کند، به این دلیل که نارضایتی‌های زیادی را از طرف روحانیون گرفته است. به نظر می‌رسد کسانی‌ هم که با شدت و حدّت و با هزینه ی زیاد در حال تدارک این نمایش در قم هستند، به دنبال این هستند که آقای خامنه‌ای را آیت‌الله العظمی و امام خامنه‌ای بخوانند و به عنوان مرجع واحد قلمدادش کنند و همچنین‌ سلطه ی امنیتی را بر مراجع افزایش دهند. به نظرم اشتباه بزرگ محاسبه ی این آقایان این است که به امامزاده ی اشتباهی‌ دارند دخیل می‌بندند چرا که مشکل اصلی‌ آقای خامنه‌ای و عدم مشروعیتش از جانب اکثریت مردمی است که در طبقه ی متوسط، طبقه ی فرودست و تحصیلکردگان کشور هستند که اساساً سالهاست مرجع این اقشار جامعه ی ما روحانیت نیست و تفاوتی‌ هم نمی کند که روحانیت( به زور یا بدون زور) از آقای خامنه‌ای پشتیبانی‌ کنند و دردی از آقای خامنه‌ای درمان نخواهد کرد و حتی برای وفادارتر کردن آن ۶ درصد پشتیبان آقای خامنه‌ای هم چاره ساز نخواهد بود، برای اینکه مشکل آنها برمی گردد به عدم مشروعیت حکومت، فساد داخلی‌ و به میان آمدن بحث جانشینی پسر آقای خامنه‌ای بعداز آقای خامنه‌ای و غیره که حتی در آن ۶ درصد هم شک ایجاد شده است، بنابراین حتی برای پشتیبانان هایش هم قانع کننده نیست و مشکلی‌ حل نمی‌شود.

نکته پنجم اینکه آقای قنبری( عضو کمیسیون اجتماعی مجلس) اعلام کرد که نرخ طلاق در شهرستان‌ها به ۲۰ درصد رسیده است، یعنی‌ از هر ۵ ازدواج یک ازدواج منجر به طلاق می شود. همچنین ۵ میلیون زن مطلقه در شهر‌ها داریم که با مشکلات زیادی از جمله مشکلات اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم می کنند. آقای قنبری علت اصلی‌ نرخ بالای طلاق و رشد آن را بیکاری و وضعیت بد اقتصادی عنوان کرده است. قبلا هم در این راستا مطالعاتی در باره ی علل طلاق انجام شده بود که نشان می داد اولین عامل بیکاری نان آور خانواده و مشکلات اقتصادی است. دومین عامل در پرونده‌های مورد تحقیق اعتیاد بوده که بخش بزرگی‌ از آن هم به بیکاری برمی گردد. سومین عامل هم به دخالت بزرگتر‌ها برمی گشت که درصد بزرگی‌ از آن هم مربوط به بیکاری نان آور خانواده می شود. یکی‌ از تبعات مشکلات اقتصادی در کشور که بوجود آمده و هر روز بدتر می شود مشکلات اجتماعی از قبیل طلاق است.

نکته ششم اینکه مدیر کل مطبوعات داخلی‌ وزارت ارشاد در جامعه مدیران جراید مطرح کرده است که از این به بعد هر روزنامه‌ای که عکس یا مصاحبه‌ای از آقای موسوی و کروبی منتشر کند، لغو امتیاز خواهد شد. جالب اینجاست که این برخوردها حتی با قانون مطبوعات سرکوبگر فعلی‌ خود حکومت نیز سازگار نیست و در واقع مخالف قانون مطبوعات فعلی‌ است که این فاجعه قانونی است.

نکته هفتم اینکه مدیر صرافی بانک ملی‌ اعلام کرده که ۲۰۰۰ دلاری که به مسافر به ازای پاسپورت و بلیط داده میشد، فقط در فرودگاه تحویل داده می شود. بنابراین صف برای دلار بی‌ مورد است، جز اینکه دلالها در صف می‌‌ایستند. ایشان توجه ندارد که وقتی‌ اختلاف نرخ پول وجود داشته باشد، مهم دلال بودن یا دلال نبودن افراد نیست، چون وقتی‌ که دولت به صورت مصنوعی پول را ارزان عرضه می‌کند، این اختلاف نرخ پول باعث می شود که عده‌ای از این موقعیت استفاده کنند و سود آسانی‌ را کسب کنند. به هر حال در تهران شایعاتی هست که قرار است با از حذف یارانه ها، قیمت دلار به ۱۲۹۰ تومان برسد که البته باز هم زیر نرخ دلار است و این شایعه و شایعات دیگر کمک می‌کند به اینکه صف‌ها برای خریدن دلار ارزانی که دولت تزریق می‌کند از بین نرود.خیلی‌ زود هم مشخص شده که کفگیر دولت به ته دیگ خورده و دلاری که قرار بود به صورت بی‌ حساب و هرقدر که مردم بخواهند، فروخته شود به صورت سهمیه بندی شده و نهایتا به سمتی‌ رفت که فقط به مسافر و آن هم در فرودگاه تعلق بگیرد.

نکته هشتم اینکه گزارشی از مجله ی اکو( قدیمی‌ تریم مجله ی اقتصادی فرانسه) که رادیو اروپای آزاد نقل کرده است( که دیروز هم دو فرازش را نقل کردیم) گزارش مفصلی است که از قول چند گزارش محرمانه‌ای است که از طرف چند اقتصاد دان برای آقای خامنه‌ای نوشته اند، نقل قول کرده است . در گزارش این مجله از قول آن اقتصاد دانان آورده شده است که با آقای خامنه‌ای این مسئله را مطرح کرده اند که اگر بین ۸ تا ۱۲ ماه دیگر وضعیت به همین منوال پیش رود، اقتصاد کشور فلج خواهد شد. همچنین تحریم‌های یک جانبه را مطرح کرده اند و تاکید کرده اند که این تحریم‌ها بسیار ویرانگر تر از تحریم‌های سازمان ملل است، برای مثال رفتن شرکت ایمپکس ژاپن که در پروژه ی نفتی‌‌ای کار می کرد که قرار بود تولید نفت ایران را به ۴/۲ میلیون بشکه در روز برساند و با رفتن این شرکت این مساله زمین می ماند. همینطور این اقتصاددانان پیشنهاد کرده اند که ذخایر ارزی ایران را (به دلیل مشکلات نقل و انتقال پول) همه را به یوان چین تبدیل کنند و نزد بانک چینی‌ بگذارند. به نظر من این راهکار هم نمی‌تواند دردی را دارمان کند، چون تحریم‌های بانکی‌ شدت پیدا کرده و مشکل نقل و انتقال پول برای بانک‌های ایران، کارخانجات و تجار ایرانی‌ مشکل بسیار جدی‌ایجاد کرده است، حتی گفته می شود که ایران به بانک‌های اروپایی پیشنهاد کرده که به جای ۴ درصد کارمزد تا ۱۶ درصد کارمزد دهد تا بلکه بتواند پول را جا به جا کنند، ولی‌ از ترس تحریم‌های آمریکا، بانک های اروپایی این پیشنهاد را هم نپذیرفته اند.

نکته نهم اینکه شرکت توتال فرانسه اعلام کرده است که به هیچ وجه با ایران داد و ستد ندارد و نه به ایران چیزی می فروشد و نه از ایران چیزی می خرد.

نکته آخر بحث سنجش افکاری است که پژوهشگران مستقل در مورد حمله ی نظامی به ایران انجام داده اند که این مساله و یک سری بحث‌های استرتژیک و تاکتیکی مختلف را فردا به بحث خواهیم گذاشت.

اندکی‌ صبر سحر نزدیک است

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی
V