August 25, 2010

متن پیاده شده روز چهارشنبه 3 شهریور 1389

سلام،

چهارشنبه 3 شهریور 89، 25 آگوست 2010 میلادی

امروز در مورد 7 موضوع صحبت می کنیم.

موضوع اول باز هم راهپیمایی روز قدس است.

بعضی بچه ها بحث کردند که راجع به مسیرها صحبت بکنید. اگر اجازه بدهید راجع به مسیرها دیرتر صحبت کنیم تا سرکوبگرها امکان تدارکشان کمتر باشد و نتوانند که پیشاپیش امکان تدارکات را بکنند. اما دوچیز محرز است، یکی اینکه هیچ ضرورتی ندارد که درمسیرهای رژیم در روز قدس حرکت بکنیم و دوم اینکه پشت سر آدم هایی هم که هیچ کدام عدالت ندارند در پشت سرشان نماز خواندن ندارد بنابراین این دو تا را قطعاً می شود گفت. راجع به روز قدس شایع است که آقای هاشمی رفسنجانی را می خواهند برگردانند برای روز قدس و آقای خامنه ای دنبالش است و ایشان هم گفته که اگر بیایم هم حرفهای قبلی را می زنم ولی باید دید چه اتفاقی می افتد. ولی در مجموعه امتیازهایی که حکومت دارد می دهد بلکه آرام بکند و روز قدس را به سلامت رد بکند اگر آقای هاشمی را بخواهند برگردانند باید در این سری کارهای آقای خامنه ای و دار و دسته اش قرار داد.

نکته دوم اینکه پنج نفر از زندانیان سیاسی عزیز ما آقای عیسی سحر خیز، منصور اسانلو، حشمت ا... طبرزدی، رسول بداغی و رضا رفیعی طی نامه ای به آقای داسیلوا رئیس جمهور برزیل به او یادآوری کردند که کار خوبی کردی که از خانم سکینه محمدی آشتیانی دفاع کردی و خواستی به وی پناهندگی بدهی اما شما اگر دوست هستی با حکومت ایران بدان که صدها زندانی دیگر از هر صنف، گروه، فعال مدنی، فعال حقوق بشر، فعال سیاسی، روزنامه نگار، کارگر، کارمند، معلم در زندان هستند. به نظر من آقای داسیلوا را به چالش خوبی خواندند و آقای داسیلوا هم زیرفشار در برزیل قرار خواهد گرفت. همینطور نیما نحوی یکی از دانشجویان دانشگاه صنعتی انوشیروانی بابل در زندان دست به اعتصاب غذای نامحدود زده و اعلام کرده که اعتراض دارد به رفتار زندانبانها و وضعیتی که در زندان دارد. رنجنامه ای هم از آقای حمزه کرمی، زندانی که ابتدا به 20 سال زندان محکوم شد بعد به 11 سال در دادگاه تجدید نظر محکوم شد و قبلاً سردار سپاه بوده و مسئول سایت جمهوریت بوده الان منتشر شده و در این رنجنامه آقای حمزه کرمی یک شاهد دیگری است بر کارهایی که بازجوها می کنند، فشارهایی که می آورند، نسبتهای اخلاقی که می دهند، تهدید به تجاوزی که ایشان را کردند و صدها مورد دیگر. شایع است که آقای رفسنجانی رنجنامه آقای کرمی را به دست آقای خامنه ای هم داده، کسی که خودش سر منشاء همه این جنایتها در زندانها است. خبرهای نگران کننده ای هم از زندان مشهد توسط کمپین بین المللی حقوق بشر منتشر شده که صحبت از این است که 2100 نفر در لیست اعدام قرار دارند و تا کنون هم از ابتدای سال نزدیک 300 نفر در این زندان اعدام شدند. به نظر می رسد که گفته می شود که آ قای اژه ای دستور داده که برای اینکه واکنش دنیا و سازمانهای حقوق بشری نباشد اعدامها را پنهانی و در شهرستانها انجام بدهند. اگر مجموع این خبرها تایید بشود باید گفت که این یک کار هم از چینی ها یاد گرفتند که اعدام می کنند ولی آمار آنرا اعلام نمی کنند مع الذالک رتبه اول را در دنیا برای آنها قایل هستند، رتبه دوم هم ایران است که البته به نسبت جمعیت ایران رتبه اول را در اعدام دارد.

نکته سوم اینکه آقای مهندس موسوی در صحبتهایی که کرده تاکید کرده بر تکثر در درون جنبش، بر کنار هم نشستن همه گروها، بر کمرنگ شدن مرزهای خودی و غیرخودی حول محور آزادی، عدالت و حقوق مردم و در واقع طعنه آشکاری هم دارد آقای موسوی به آقای خامنه ای راجع به وحدت که راه وحدت در واقع به رسمیت شناختن همه ادیان، همه باورها، همه گرایشات مختلف، همه جناح های جامعه است. طعنه دیگر ایشان این است که آقای خامنه ای و رژیم او را با منصور دوانیقی و هارون الرشید خلفای ظالم عباسی مقایسه کرده که طعنه ای است بسیار بسیار گویا.

نکته چهارم اینکه در مراسم تودیع آقای دکتر ثبوتی در دانشگاه زنجان روز دوشنبه بعد از اینکه یکبار نتوانستند روز یکشنبه مراسم تودیع برگزار کنند به دلیل اعتراض دانشجویان ومردم، ناچار شدند با بسج چماقداران و حراست و بسیجی در حالی که خود آقای دکتر ثبوتی هم حضور نداشت این مراسم را برگزار کنند. آقای استاندار جرم دکتر ثبوتی را برای برکناری از ریاست دانشگاه این گفته بود که ایشان در دانشگاه نه بسیج داشتند و نه حراست و به نظر می رسد این برخورد خطی است که در تمام دانشگاه ها دنبال می کنند. آقای سردار فضلی در صحبتی که برای روءسای دانشگاه های تهران داشته گفته که روءسای دانشگاه های تهران همکاری خوبی با دستگاه های امنیتی داشتند و گفته که من نمره قبولی می دهم به روءسای دانشگاه ها که انصافاً بزرگترین توهین به روءسای دانشگاه های کشور این است که یک آدم نظامی امنیتی بگوید که من به شما نمره قبولی می دهم. ولی به نظر می رسد که آقای فضلی راست نمی گوید برای اینکه 17 رئیس دانشگاه و سه رئیس پزوهشگاه در همین چند هفته تعویض شدند و ظاهراً اینها همانهایی هستند که از این همکاری که آقای فضلی اسم میبرد نمی کنند با امنیتی ها و دانشگاه در واقع چه در سطح دانشجوها و چه در سطح اساتید روبروی کودتاچیان ایستاده آنچنان که وقتی در مراسم تودیع رئیس دانشگاه صنعتی آقای حداد قرار شد صحبت بکند خیلی از اعضاء هیئت علمی سالن را ترک کردند و نشان دادند که کودتاچیان نه تنها در میان دانشجویان بلکه در میان اساتید هم جایی ندارند.

نکته پنجم اینکه آقای علی دارابی از اعضاء حزب ایثارگران که حزب آقا مجتبی خامنه ای هست در صدا و سیمای جمهوری اسلامی مسوول سیما شده به جای آقای میرباقری. اخبار رسیده حاکی از این است که آقای مجتبی و حزبش دارند سعی می کنند همه مناسب کلیدی صدا و سیما را بگیرند به اضافه خیلی جاهای دیگر مملکت. به هر صورت آقای میرباقری رئیس قبلی که تعویض شد در صحبتش توهینی هم به استاد شجریان داشته و ایشان گفته که آقای شجریان در دل مردم جا ندارد و معلوم نیست که این دل در کنترل کودتاچیان اگر بود که آقای خامنه ای را می بردند در دل مردم جا می دادند و در پاسخ ایشان باید گفت که مردم با پخش ربنای آقای شجریان و اعتماد و محبوبیتی که آقای شجریان در دلشان دارد مکنونات دلشان را نشان می دهند و بهترین شاهد آن هم مصاحبه آقای علیرضا افتخاری با سایت خبر آنلاین منسوب به آقای لاریجانی است که آقای افتخاری مطرح کرده که آن تعارفی که با آقای احمدی نژاد کرده صرفاً از روی ادب بوده ولی به دلیل فشار مردم بخصوص بر روی خود ایشان و خانواده اش می خواهد ایران را ترک بکند. من کاری ندارم که آقای افتخاری چه اشتباه بزرگی کرده، حالا از روی ادب حرفی زده یا مکنونات قلبی وی بوده، برای ما نکته جالب این است که احمدی نژاد و کودتا چیان آنچنان منفورند که اگر کسی حتی تعارف هم با آنها بکند دیگر جایی در آن کشور ندارد.

نکته ششم اینکه آقای حیدری فر یکی از سه قاضی معلق شده در ماجرای کهریزک نامه ای نوشته و اعلام کرده که ما نبودیم و مسوولیت نداریم و به هر حال کی بود کی بود من نبودم کرده و جنایتها را گردن کسانی که در زندان کهریزک بودند انداخته در حالیکه باید گفت که امثال آقای حیدری فر تا مفرغ دستشان به خون جوانان کشور آلوده است.

و نکته آخری اینکه در دیدار دانشجویی که آقای احمدی نژاد داشته و آقای مشایی مهندسی کرده بوده هیچکدام از این تشکل های کاردستی های جناح اصولگرا حضور نداشتند و به نظر می رسد این ماجرا به کام خبرگزاری فارس وابسته به سپاه خوش نیامده، برخورد کرده و انتقاد کرده، اما آقای مشایی کار خودش را دارد می کند از جمله آقای منصور ارضی مداح و باند او را هم دارد به دلیل مخالفتی که با آقای مشایی داستند قلع و قم می کند در اطراف آقای احمدی نژاد و در این طرف هم جبهه ای که در جلویش قرار گرفته دارد متشکل تر می شود از جمله شایعاتی هست که آقای باقر ذوالقدر که یکی از آن چهره های مرموز سپاه بوده و با احمدی نژاد هم اختلاف داشت به حسین طائب پیوسته و اختلاف آنها با وزارت اطلاعات و دولت و مشایی تشدید شده.

اندکی صبر سحر نزدیک است.

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید.

به امید پیروزی ایران و ایرانی. V