محسن سازگارا

سلام! سه شنبه چهارم آبان 89, 26 اکتبر 2010 میلادی.

در مورد 9 موضوع امروز صحبت میکنیم.

موضوع اول اینکه او بحثی که در روزهای قبل داشتیم را فکر کردم ابتدای صحبت مطرح بکنم بعد به سراغ خبرها بریم.

اگر خاطرتون باشه در چهارچوب استراتژی کلان جنبش, بحث این بود که در مرحلهء کنونی چهار محور میتونه در دستور کار جنبش قرار بگیره. یکی مسالهء سپاه و ایجاد شکاف در اون که اولین بخشش میشه گفت انجام شده. بحث شبکه های اجتماعی جایگزین در میان مردم, آموزش عمومی و آسان مبارزات بیخشونت, و طراحی و اجرای آکسیونهای عدم همکاری.

در بخش سپاه گفتیم که میشه سپاه را به سه بخش نظامی ها, سپاه کاسب و سپاه قاتل تفکیک کرد. در بخش سپاه نظامی ها آدمهایی که پیشنهء نظامی دارند و شغلی دارند که نمیخواهند رو در روی مردم بیاستند, باید کمک کرد به اون کسانیکه با مردمند, نمیخواهند رو در روی مردم بیاستند, به اونها شخصیت بخشی کرد, و در عوض فشار آورد و صف اونها را جدا کرد از صف آدمهای فاسد و دزد در سپاه و قاتلها, و در عوض با اونهایی که در اون صف هستند برخورد کرد و به اصطلاح کارهای تبلیغاتی که قبلا هم صحبت کردیم باید کرد و مسایلی از این قبیل. در مورد سپاه کاسب, بخش کاسب سپاه که آقای احمدی نژاد هم به این بخش نزدیکه, هم از یکسو فشارهای بین المللی افزایش پیدا کرده و بعد از این مرحله باید رفت سراغ افزایش تحریم داخلی توسط مردم از کالاهای سپاه, موسساتی که سپاه در آنها هست, البته باید گزینش کرد, بخصوص اونجاهایی که به دلیل فشارهای بین المللی سپاه دچار مشکل در خدمات رسانی میشه, باید فرصتهاش را به این ترتیب به تهدید تبدیل کرد, شرکتهایی را که تصاحب کرده باید کاری کرد که نتوانه اداره کنه و مشکل زا براش بشه, و بدهکار مردم بشه. و اما در بخش سپاه قاتل یعنی اونجایی که مجتبی خامنه ای, نقدی, طائب و این عناصر هستند و بازداشتگاهها دستشون هست و بهشت زهرا دستشون هست و آدم میکشند و شکنجه میکنند, اینها را درواقع باید بیش از پیش افشا کرد, اسنادشون را بیرون داد و صفشون را نشون داد که ادامهء کار اینها با ادامهء بخشهای دیگه سپاه به اشکال خواهد خورد. اختلاف بین این بخش سپاه قاتل و اون بخش سپاه کاسب چیزی است که شروع شده و ضمن اینکه اون بخش نظامی ها از اول هم سعی کرده خودش را کنار بکشه. در خصوص این فرایند و اینکه چگونه باید بیش از این روی این موضوع کار کرد باز هم روزهای آینده صحبت میکنیم, تا بعد به سراغ بخشهای دیگهء این استراتژی چهار بخشی در این مرحله بریم.

نکتهء دیگه اینکه خانم ژیلا بنی یعقوب به یکسال حبس تعزیری و سی سال محرومیت از روزنامه نگاری محکوم شده. پدر ضیاء نبوی دانشجوی مبارزی که به زندان اهواز تبعید شده, کارگر کشاورزی که از کارافتادگی داره و یک دست نداره, ناچار به مهاجرت به یک روستایی اطراف سمنان شده, هفت ساعت از طرف نیروهای امنیتی بازجویی شده. پسر آقای هادوی, اولین دادستان انقلاب, دستگیر شده. آقای محمد .... عضو کمیتهء پیگیری بازداشت شدگان و آسیب دیدگان پس از انتخابات که یکبار دستگیر شده بود دوباره دستگیر شده. آقای عبدالعلیم شهبخش, داماد و برادرزادهء امام جمعه اهل سنت زاهدان دستگیر شده. همینطور آقای طبرزدی که به 9 سال زندان محکوم شده بود و قبلا هم هفت سال زندان کشیده در نامه ای آقای خامنه ای را مسوول عملکرد قوهء قضاییه دونسته و عنوان کرده که از او در مجامع بین المللی باید شکایت کرد.همینطور کمپین حقوق بشر اخطار کرده که اعدامهای مشهد ادامه داره و شاید 600 نفر دیگه در لیست اعدام قرار داره.

نکتهء سوم اینکه کارگران کارخانهء لاستیک البرز دیروز با آتش زدن لاستیک در کارخانه, اعتراض به عدم دریافت حقوق چند ماهه اشون کردند و تهدید کردند که در مقابل وزارات صنایع دست به تجمع خواهند زد. حکومت عقب نشینی کرده و وزارت صنایع قول داده که 5 میلیارد تومان به کارخانهء لاستیک البرز وام بده تا بتونه حقوق کارگران را پرداخت کنه.

نکتهء چهارم اینکه برق قرار است به کیلوواتی چهل و سه تومان برسه, اگر این تصمیم البته باز هم عوض نشه. یعنی به جای شانزده تومان هر کیلووات فعلی, قیمتش به حدود 3 برابر افزایش پیدا میکنه. ضمنا نکتهء بامزه اینست که یکی از مسوولین وزارت نیرو گفته که مشترکین کم مصرف فعلی اگر 10 تا پانزده درصد از امروز هم کمتر مصرف کنند فقط سه هزار تومان به قبضشون افزوده خواهد شد.

نکتهء پنجم اینکه دیروز اجلاس وزرای خارجهء اتحادیه اروپا توافق کردند که برای تصویب در مرحلهء بعدی, انتقال بیش از 10 هزار یورو به ایران باید گزارش بشه, انتقال بیش از چهل هزار یورو به ایران کسب مجوز نیاز داره, محموله های بزرگ به سمت ایران نباید با هواپیما حمل بشه, کشتی های ایران باید سخت بازرسی بشوند, و همینطور اموال فرماندهان سپاه باید توقیف بشه. دولت آمریکا هم به دولت ترکیه اخطار کرده که بانک آدابانک را که برای فروش گذاشته اند با قیمت پایهء 90 میلیون دلار و کشورهای ایران و اسرائیل و بحرین در صف خرید قرار دارند نباید به ایران فروخته بشه. همینطور مرکز تجاری ایران در اربیل کردستان عراق هم به دستور وزیر بازرگانی دولت کردستان عراق, فعالیتش متوقف شد وگفته اند که مجوز ندارد و باید مجوز بگیرد. گفته میشه که این تیرگی روابط حزب دموکرات کردستان عراق با دولت ایران ناشی از صحبتهایی است که تلویزیون شبکهء خبر علیه بارزانی ها و ارتباطشون با اسرائیل مطرح کرده.

نکتهء ششم اینکه 9 شمارهء روزنامهء کلمه منتشر شده وبیشتر در مدارس توزیع شده و حراست وزارت آموزش و پرورش خواستار برخورد مدیران مدارس با توزیع کلمه و شناسایی مبادی ورودی اون به مدارس شده.

نکتهء هفتم اینکه خانم رهنورد در مصاحبه با سایت جرس گفته جنبش سبز خواستار دستیابی به دموکراسی, آزادی, قانونگرایی و رفع تبعیض جنسیتی است. جنبش تکثرگراست ولی در عین حال و در عین کثرت, جنبش وحدت دارد. به هر حال نکتهء دیگه ای که ایشون گفته این است که به هر حال خیابان تنها گزینهء جنبش نیست که حرف درستی هم هست و جنبش دهها آکسیون دیگه را طراحی کرده و در دستورش قرار داده.

نکتهء هشتم اینکه آقای احمدی نژاد در همایش 2 روزهء جنگ نرم در دانشگاه تهران اومد ابروش را درست بکنه زد چشمش را هم کور کرد! ایشون اومد این داستان مکتب ایرانی و اسلام ایرانی را درست کنه, نکته ای را گفته و اون اینکه قرائت های مختلف از اسلام هست و قرائت ایرانی از اسلام, قرائت امامت و ولایت هست. این درست حرفی است که خیلی ها متهم کردند که شیعه گری و امامت اختراع ایرانی هاست و این حرف ایرانی هاست و ربطی به اسلام ندارد. به هر حال احتمالا آقای احمدی نژاد متوجه عمق حرفهایی که میزنه نیست و میتواند بسیار بسیار بازتاب های مذهبی داشته باشه و جالبه که ایشون در همین حالی که آقای خامنه ای در قم چاپلوسی میکنه به روحانیت فقه محور شیعه و قم, آقای احمدی نژاد در همین صحبت گفته که از قالب فقه و احکام الهی باید بیرون بیایید و به سراغ حقیقت دین بریم. سایت رهبری ضمنا از اون لغت میکروب که آقای خامنه ای گفته بود عقب نشینی کرده و گفته منظور ایشان همهء مخالفین نبوده. فهمیده اند که بازتاب و واکنش بسیار بدی داشته و اگر احمدی نژاد گفت خس و خاشاک و ملت اونطور بهش پشت کردند, حرف آقای خامنه ای یک درجه هم بدتر از اونه.

یکی از کامنتهایی هم که روی وبلاگ "آهستان" یکی از اصولگراها گذاشته بود نظر من را جلب کرد که جملهء جالبی را نوشته بود. نوشته بود آیت الله خامنه ای به قم رفته بود تا زخم نداشتن پذیرش اجتماعی حکومتش را مرهم بگذاره ولی دمل نداشتن مشروعیت مذهبی را نیشتر زد. یا آقای خامنه ای دنبال مشروعیت حکومتش در استقبال در لبنان میگرده و در حالیکه روز گذشته معلوم شد که حتی تابلوهای تبلیغاتی آقای احمدی نژاد تماما در ایران چاپ شده بوده و به اونجا ارسال شده.

اما نکتهء آخر اینکه به دنبال انتشار گزارش نیویورک تایمز راجع به افغانستان و پول گرفتن از ایران آقای فداحسین مالکی سفیر ایران در تکذیب کرد و گفت که این اتهامی کذب, مضحک و توهین آمیزه و چند ساعت بعد آقای حامد کرزای خودش این را پذیرفت و گفت که ایران سالی یک یا دوبار و هر بار پانصد, ششصد و یا هفتصد هزار یورو کمک کرده به افغانستان و در واقع سعی کرد که این افتضاح را بخوابونه با پذیرشش ولی احتمالا مشکلات بزرگتری خواهد داشت. در خصوص افغانستان باز هم صحبت خواهیم کرد.

اندکی صبر سحر نزدیک است.

تا فردا شاد, سرافراز و پیروز باشید

به امید آزادی ایران و ایرانی
V